گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد دوم
2 / 5 برترینْ اعمال



امام علی علیه السلام :برترین دین ، دوست داشتن به خاطر خدا و دشمن داشتن به خاطر خدا ، و گرفتن (دریغ ورزیدن) به خاطر خدا ، و دِهِش به خاطر خداوند سبحان است.امام صادق علیه السلام :از استوارترین دستگیره های ایمان ، این است که برای خدا دوست بداری و برای خدا دشمن بداری ، و برای خدا عطا کنی و برای خدا مضایقه ورزی.2 / 5برترینْ اعمالپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برترینْ اعمال ، دوست داشتن برای خدا و دشمن داشتن برای خدای اند.مسند ابن حنبل به نقل از ابو ذر :پیامبر خدا به سوی ما بیرون آمد و فرمود : «آیا می دانید کدام یک از اعمال ، نزد خدا محبوب تر است؟» .

گوینده ای گفت : نماز و زکات .

یکی دیگر گفت : جهاد.

پیامبر خدا فرمود : «محبوب ترینْ اعمال در نزد خداوند عز و جل ، دوست داشتن به خاطر خدا عز و جل و دشمن داشتن به خاطر خدای اند» .

.


ص: 52

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :أوحَی اللّهُ تَعالی إلی نَبِیٍّ مِنَ الأَنبِیاءِ أن قُل لِفُلانٍ العابِدِ : أمّا زُهدُکَ فِی الدُّنیا فَتَعَجَّلتَ راحَهَ نَفسِکَ ، و أمَّا انقِطاعُکَ إلَیَّ فَتَعَزَّزتَ بی ، فَماذا عَمِلتَ فیما لی عَلَیکَ ؟

قالَ : یا رَبِّ ، و ماذا لَکَ عَلَیَّ ؟

قالَ : هَل عادَیتَ فِیَّ عَدُوّا ، أو هل والَیتَ فِیَّ وَلِیّا ؟! (1)جامع الأخبار :أوحَی اللّهُ تَعالی إلی موسی علیه السلام : هَل عَمِلتَ لی عَمَلاً قَطُّ ؟

قالَ : إلهی صَلَّیتُ لَکَ ، و صُمتُ ، و تَصَدَّقتُ ، و ذَکَرتُ لَکَ !

فَقالَ : إنَّ الصَّلاهَ لَکَ بُرهانٌ ، وَ الصَّومَ جُنَّهٌ ، وَ الصَّدَقَهَ ظِلٌّ ، وَ الذِّکرَ نورٌ ، فَأَیُّ عَمَلٍ عَمِلتَ لی ؟

فَقالَ موسی علیه السلام : دُلَّنی عَلی عَمَلٍ هُوَ لَکَ ؟

فَقالَ : یا موسی ، هَل والَیتَ لی وَلِیّا ، و هَل عادَیتَ لی عَدُوّا قَطُّ ؟! فَعَلِمَ موسی علیه السلام أنَّ أحَبَّ الأَعمالِ الحُبُّ فِی اللّهِ وَ البُغضُ فِی اللّهِ . (2)2 / 6الاِستِعانَهُ بِاللّه عزّوجلِّ فی حبِّ مَن یُحِبُّهُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ اجعَلنا هادینَ مُهتَدینَ، غَیرَ ضالّینَ ولا مُضِلّینَ ، سِلما

لِأَولِیائِکَ، وعَدُوّا لِأَعدائِکَ ، نُحِبُّ بِحُبِّکَ مَن أحَبَّکَ ، و نُعادی بِعَداوَتِکَ مَن خالَفَکَ . (3) .

1- .تاریخ بغداد : ج 3 ص 202 الرقم 1246 ، حلیه الأولیاء : ج 10 ص 316 الرقم 594 ، الفردوس : ج 1 ص 145 ح 518 کلّها عن ابن مسعود ، کنز العمّال : ج 9 ص 6 ح 24658 ؛ تحف العقول : ص 455 عن الإمام الجواد علیه السلام نحوه .
2- .جامع الأخبار : ص 352 ح 976 ، مشکاه الأنوار : ص 222 ح 617 ، الدعوات : ص 28 ح 50 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 252 .
3- .سنن الترمذی : ج 5 ص 483 ح 3419 ، المعجم الکبیر : ج 10 ص 283 ح 10668 ، کنز العمّال : ج 2 ص 171 ح 3608 نقلاً عن البیهقی فی الدعوات وکلّها عن ابن عبّاس ؛ عوالی اللآلی : ج 1 ص 193 ح 283 عن ابن عبّاس .

ص: 53



2 / 6 مدد گرفتن از خدا در دوست داشتن کسی که خدا دوستش دارد

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خدای متعال به پیامبری از پیامبران وحی فرمود که : «به فلان عابد بگو : تو با زهدت نسبت به دنیا ، در آسایش خودت شتافتی ، و با روی کردنت به من ، مایه عزّت خودت را فراهم آوردی . پس برای حقّی که من بر تو دارم ، چه کردی؟» .

[آن عابد] گفت : پروردگارا! تو را بر من چه حقّی است؟

فرمود : «آیا به خاطر من با دشمنی، دشمنی ورزیده ای و یا به خاطر من با دوستی ، دوستی ورزیده ای؟» .جامع الأخبار :خدای متعال به موسی علیه السلام وحی کرد : «آیا هرگز برای من کاری کرده ای؟» .

گفت : معبودا! من برای تو نماز خواندم ، روزه گرفتم ، صدقه دادم و ذکر تو را گفتم .

خداوند فرمود : «نماز برای تو ، بُرهان است و روزه ، حفاظ و صدقه ، سایه و ذکر ، نور . چه عملی را برای من کردی؟» .

موسی علیه السلام گفت : مرا به عملی که مخصوص توست ، راه نمایی فرما.

خداوند فرمود : «ای موسی! آیا هرگز به خاطر من با دوستی ، دوستی کرده ای و آیا به خاطر من با دشمنی ، دشمنی ورزیده ای؟».

پس موسی علیه السلام دانست که محبوب ترین اعمال ، دوست داشتن به خاطر خدا و دشمن داشتن به خاطر خداست.2 / 6مدد گرفتن از خدا در دوست داشتن کسی که خدا دوستش داردپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بار خدایا! ما را ره نما و ره یافته قرار ده ، نه گم راه و گم راه کننده . با دوستانت آشتی و با دشمنانت دشمن قرارمان ده و چنان کن که به واسطه دوستی

تو ، کسی را که دوستت می دارد ، دوست بداریم و به خاطر دشمنی تو ، کسی را که با تو مخالف است ، دشمن بداریم .

.


ص: 54

الإمام زین العابدین علیه السلام فِی الدُّعاءِ :مَولایَ وَ ارحَمنی فی حَشری و نَشری ، وَ اجعَل فی ذلِکَ الیَومِ مَعَ أولِیائِکَ مَوقِفی ، و فی أحِبّائِکَ مَصدَری ، و فی جِوارِکَ مَسکَنی ، یا رَبَّ العالَمینَ . (1)عنه علیه السلام :اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ ... وَ اجعَلنا بِخِدمَتِکَ لِلعُبّادِ وَ الأَبدالِ فی أقطارِها طُلّابا ، و لِلخاصَّهِ مِن أصفِیائِکَ أصحابا ، و لِلمُریدینَ المُتَعَلِّقینَ بِبابِکَ أحبابا . (2)2 / 7غایه تأکیدِ الإِخاءِ الدِّینِیِّرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن أحَبَّ رَجُلاً فِی اللّهِ ؛ لِعَدلٍ ظَهَرَ مِنهُ و هُوَ فی عِلمِ اللّهِ مِن أهلِ النّارِ آجَرَهُ اللّهُ عَلی حُبِّهِ إیّاهُ ، کَما لَو أحَبَّ رَجُلاً مِن أهلِ الجَنَّهِ . و مَن أبغَضَ رَجُلاً فِی اللّهِ ؛ لِجَورٍ ظَهَرَ مِنهُ و هُوَ فی عِلمِ اللّهِ مِن أهلِ الجَنَّهِ آجَرَهُ اللّهُ عَلی بُغضِهِ إیّاهُ ، کَما لَو کانَ یُبغِضُ رَجُلاً مِن أهلِ النّارِ . (3)الإمام الباقر علیه السلام :لَو أنَّ رَجُلاً أحَبَّ رَجُلاً للّهِِ لَأَثابَهُ اللّهُ عَلی حُبِّهِ إیّاهُ ، و إن کانَ المَحبوبُ فی عِلمِ اللّهِ مِن أهلِ النّارِ . و لَو أنَّ رَجُلاً أبغَضَ رَجُلاً للّهِِ لَأَثابَهُ اللّهُ عَلی

بُغضِهِ إیّاهُ ، و إن کانَ المُبغَضُ فی عِلمِ اللّهِ مِن أهلِ الجَنَّهِ . (4) .

1- .الصحیفه السجّادیّه : ص 226 الدعاء 53 .
2- .بحار الأنوار : ج 94 ص 128 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی .
3- .تنبیه الغافلین : ص 482 ح 752 عن محمّد بن علیّ .
4- .الکافی : ج 2 ص 127 ح 12 ، المحاسن : ج 1 ص 413 ح 946 ، مصادقه الإخوان : ص 155 ح 2 ، مشکاه الأنوار : ص 219 ح 603 ، الأمالی للطوسی : ص 622 ح 1282 وفیه صدره إلی «من أهل النار» ، بحار الأنوار : ج 69 ص 248 ح 23 .

ص: 55



2 / 7 نهایتِ تأکید بر برادریِ دینی

اشاره

امام زین العابدین علیه السلام در دعایش :مولای من! بر من در آن روز که زنده می شوم و برای حساب ، حاضر می گردم ، رحم آور و در آن روز ، جایگاه ایستادنم را در میان اولیایت ، و بازگشتم را با دوستانت ، و سکونتم را در جوارت قرار ده ، ای پروردگار جهانیان!امام زین العابدین علیه السلام :بار خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست ... و به لطف خود ، ما را جوینده عابدان و اَبدال (1) در گوشه و کنار عالم ، و یار برگزیدگانِ خاصّت ، و دوستدار مریدانِ چنگ زده به درگاهت قرار ده.2 / 7نهایتِ تأکید بر برادریِ دینیوقال علیه السلام فی ذکر خباب:پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که کسی را به خاطر عدالتی که از او سر زده است ، برای خدا دوست بدارد ، گرچه آن کس در علم خداوند ، از اهل آتش باشد ، خداوند ، او را بر این دوست داشتنش پاداش می دهد ، به همان سان که اگر کسی از اهل بهشت را دوست می داشت .

و هر که کسی را به خاطر ستمی که از او سر زده است ، برای خدا دشمن بدارد ، گرچه آن کس از اهل بهشت باشد ، خداوند ، او را بر این دشمن داشتنش پاداش می دهد ، به همان سان که اگر کسی از اهل دوزخ را دشمن می داشت.وقال علیه السلام لبعض أَصحابه فی عله اعتلها:امام باقر علیه السلام :اگر کسی به خاطر خدا شخصی را دوست بدارد ، خداوند، او را بر این دوست داشتنش پاداش می دهد ، گرچه آن که دوستش می دارد ، در علم خداوند ، از اهل آتش باشد ، و اگر کسی به خاطر خدا شخصی را دشمن بدارد ، خداوند ، او را بر این دشمن داشتنش پاداش می دهد ، گرچه آن که دشمنش می دارد ، در علم خداوند ، از اهل بهشت باشد.

.

1- .ابدال ، جمع بَدَل یا بدیل ، عدّه ای معلوم از صُلحا و خاصّان درگاه الهی اند (ر . ک : لغت نامه دهخدا) .

ص: 56

بیانهذا إذا لم یکن المکلّف مقصّرا فی التحقیق وإلّا فلا ریب فی أنّه غیر مثاب علی حبّه وبغضه بل یُؤاخَذ عَلی تقصیره .

.


ص: 57



نکته

نکتهاین ، در صورتی است که مکلّف در تحقیق خود ، کوتاهی نکرده باشد ، وگر نه ، تردیدی نیست که وی در مهرورزی و دشمنی اش پاداشی ندارد ؛ بلکه به خاطر کوتاهی اش بازخواست خواهد شد .

.


ص: 58

. .


ص: 59



تحلیلی درباره رازِ دوستی و دشمنی برای خدا

اشاره

تحلیلی در باره رازِ دوستی و دشمنی برای خداپیش از این، اشاره کردیم که اسلام ، دین محبّت و برادری است (1) و تشریع (وضع) قانون برادریِ دینی و تأکید بر وجوب مهروَرزیِ مسلمانان به یکدیگر و تبیین آثار و برکات مادّی و معنوی آن برای سامانْ یافتنِ جامعه ، تلاشی است در این راه که یکایک آنان ، خود را اعضای یک پیکر احساس کنند و البته رسیدن به این آرمان بلند و به ثمر نشستن تمامی تلاش ها و اقدامات یاد شده ، تنها یک راه دارد و آن ، تربیت انسان هایی است که یکدیگر را برای خدا دوست داشته باشند ، نه با انگیزه ای دیگر. به سخن دیگر ، دوستی کردن و برادری ورزیدن با انگیزه الهی ، تنها راه ریشه کن کردن اختلافات و دشمنی ها و تحقّق جامعه آرمانیِ مبتنی بر مهروَرزی است و جز از این راه ، بشر به زندگیِ دلخواه ، نخواهد رسید. اکنون ، با عنایت به احادیث این فصل ، باید به دو سؤال ، پاسخ داد: نخست، این که: انگیزه الهی در دوستی و برادری ، چگونه دشمنی ها را ریشه کن می کند و جامعه انسانی را یک پارچه و متّحد می نماید؟ و سؤال دیگر، این که: اگر اسلام ، خواستار جامعه مبتنی بر محبّت است ، چرا پیروان خود را به همان میزان که به دوستی با انگیزه الهی دعوت می کند ، آنان را به

.

1- .ر . ک : ص 14 (برادری / درآمد / اسلام ، دینِ دوستی و برادری) .

ص: 60



ریشه دشمنی

علاج اساسیِ دشمنی ها

دشمنی با انگیزه الهی تشویق می نماید و دشمنی برای خدا را مانند دوستی برای او واجب می داند (1) و این دو را بهترین عمل و محکم ترین دستگیره ایمان می خواند؟ (2) و نهایت، این که: چه ضرورتی دارد که انسان به جای دوستی ، با دیگران ، دشمنی کند ؟ و دشمنی کردن با دیگران ، چه دردی از دردهای اجتماعی را دوا و کدام مشکل را حل می نماید؟ و در یک جمله : حکمت دشمنی برای خدا چیست؟

ریشه دشمنیبرای پاسخ به سؤال اوّل ، ابتدا باید دید ریشه دشمنی در چیست. با بررسی دقیق و همه جانبه ، به این نتیجه می رسیم که ریشه همه دشمنی ها ، بلکه همه فتنه ها و فسادها ، خودخواهی است. جنگ ها ، خونریزی ها ، جنایت ها ، زشتی ها ، پلیدی ها و همه رذایل اخلاقی و عملی ، ریشه در خودخواهی دارند و اگر این اصلِ اصولِ فتنه ها علاج شود ، دشمنی ، جای خود را به محبّت می دهد و جامعه انسانی ، طعم شیرین محبّت و برادری را خواهد چشید.

علاج اساسیِ دشمنی هابرای علاج اساسی دشمنی ها ، باید ریشه آنها که خودخواهی است علاج شود ، و برای علاج خودخواهی ، راهی جز خداخواهی وجود ندارد. تا انسان ، خداخواه نشود ، از خود ، تهی نمی گردد و تا از خود ، تهی نگردد ، نمی تواند حقیقتا دیگری را دوست داشته باشد . از این رو ، در حدیث قدسی آمده است: یا بنَ آدَمَ! کُلٌّ یُریدُکَ لِأَجلِهِ ، وَ أَنَا اُریدُکَ لِأَجلِکَ . (3) ای پسر آدم! هر کسی تو را به خاطر خودش می خواهد و من ، تو را به خاطر خودت می خواهم .

.

1- .ر . ک : ص 41 (برادری / فصل دوم / وجوب دوستی برای خدا) .
2- .ر . ک : ص 47 (برادری / فصل دوم / محکم ترین دستگیره ایمان) و ص 51 (برترینْ اعمال) .
3- .المواعظ العددیّه: ص 420 (از امام علی علیه السلام به نقل از : تورات) .

ص: 61

آری! هر کس که می گوید: «تو را دوست دارم» ، تو را برای تأمین نیاز و منفعت خود می خواهد . تنها خداوندِ بی نیاز است که انسان را برای خودِ انسان می خواهد ، نه برای خودش . انسان نیز هر قدر به آن بی نیازِ مطلق ، نزدیک شود ، از نیازهایش کاسته می شود و خداگونه می گردد و در نتیجه ، دوستی و دشمنی او با هدف تأمین نیازهای خود نیست ؛ بلکه برای اطاعت از فرمان خدا و تقرّب بیشتر به اوست . بر این پایه ، هر قدر انسان از خودمحوری، دورتر و به خدامحوری، نزدیک تر شود ، به همان میزان ، می تواند حقیقتا دیگران را دوست داشته باشد. و بدین سان ، راز تأکید اسلام بر برادری در راه خدا و مهرورزی و دوستی به خاطر خدا آشکار می شود ؛ چرا که تنها کسانی می توانند انسان ها را دوست داشته باشند و هوادار واقعی مردم باشند که محبّت آنان ، برای خدا باشد. فلسفه شکست مارکسیسم در شعارِ طرفداری از خلق ، این است که هواداری واقعی از خلق ، بدون توجّه به خالق ، امکان پذیر نیست. کسی که دوستی اش با انگیزه الهی نباشد ، نمی تواند منافع شخصی خود را در نظر نگیرد و محبّتی که بر پایه منفعت شخصی است ، در حقیقت ، محبّت به دیگری نیست ؛ بلکه نوعی خودخواهی در چهره دیگرخواهی است و از این رو ، تداوم دوستیِ او دائر مدارِ بهره وری از دوست است و هر وقت عاشق ، احساس کند معشوق نمی تواند منافع وی را تأمین کند ، دوستی ، زایل می گردد و چه بسا تبدیل به دشمنی شود . بدین جهت ، متون اسلامی تأکید می کنند که تنها دوستی هایی که بر پایه دین و برای خدا باشند ، تداوم خواهند یافت و دوستی هایی که بر پایه خودخواهی و منافع شخصی اند ، دیر یا زود ، تبدیل به دشمنی خواهند شد:

.


ص: 62



چراییِ دشمنی در راه خدا

«الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ . (1) برادران ، در آن روز ، بعضی شان دشمن بعضی دیگرند ، مگر پرهیزگاران» .

چراییِ دشمنی در راه خدابرای پاسخ گفتن به سؤال دوم باید دید مقصود از دشمنی برای خدا چیست . اگر این جمله درست تفسیر شود ، فلسفه آن ، به خودی خود ، روشن می گردد و نیازی به توضیح بیشتر ندارد. دشمنی برای خدا ، بدین معناست که «مُبغِض (دشمنی کننده)» خصومت شخصی با «مُبغَض (آن که مورد دشمنی واقع می شود)» ندارد و دشمنی او به دلیل منافع شخصی نیست ؛ یعنی دشمنی او با کسی که او را دشمن می دارد ، برای خداست ، نه برای خود . بدین سان ، میان دشمنی برای خدا و دشمنی برای خود ، تفاوت جوهری وجود دارد. دشمنی برای خود و برای تأمین منافع فردی و گروهی ، مبدأ همه فسادها ، فتنه ها و ویرانی هاست ؛ امّا دشمنی برای خدا ، مانند دوستی برای خدا ، مبدأ انواع خیرات و برکات و سازندگی های فردی و اجتماعی است. همچنین باید توجّه داشت که دشمنی برای خدا ، دشمنی برای تأمین منافع مردم است و دشمنی انسان با دیگری ، نمی تواند برای خداوند متعال، فایده ای داشته باشد ؛ زیرا او بی نیاز مطلق است . بر این اساس ، تنها انسان و جامعه انسانی ، از دوستی و یا دشمنی برای خدا سود می برد. از سوی دیگر ، محبّت کردن به کسانی که بر جامعه انسانی رحم نمی کنند ، بسیار خطرناک است . به فرموده امام علی علیه السلام :




1- .زخرف : آیه 67 .

ص: 63



کین ورزی ، ریشه در مهرورزی دارد!

رَحمَهُ مَن لا یَرحَمُ تَمنَعُ الرَّحمَهَ ، وَ استِبقاءُ مَن لا یُبقی یُهلِکُ الاُمَّهَ . (1) رحم کردن به کسی که رحم نمی کند ، مانع رحمت می شود ، و باقی گذاشتن کسی که جان ها از دست او به در نمی برند ، امّت را به نابودی می کشاند . مقتضای محبّت به جامعه انسانی ، دشمنی با چنین عناصر خطرناک و کوتاه کردن دست آنها از تجاوز به حریم انسانیت است. بر این اساس ، حکمت دشمنی برای خدا ، مبارزه با موانع شکوفایی ارزش های انسانی و پاکسازی جامعه از عناصر ضدّ ارزشی است . اهمّیت این مبارزه ، کمتر از تلاش برای ساماندهی جامعه مبتنی بر محبّت نیست ؛ بلکه می توان گفت جزئی از این تلاش محسوب می شود.

کین ورزی ، ریشه در مهرورزی داردعلاوه بر آنچه در حکمت دشمنی برای خدا ذکر شد ، اصولاً دشمنی ، ریشه در دوستی دارد و محبّت واقعی ، همیشه با دشمنی همراه است . انسان به هر چیزی علاقه پیدا کند ، به طور طبیعی از ضدّ آن ، متنفّر می گردد . انسان نمی تواند کسی را واقعا دوست داشته باشد؛ ولی دشمن او را دشمن نداشته باشد . دشمن داشتنِ دشمنان ، در حقیقت ، یکی از روشن ترین دلایل واقعی بودن دوستیِ مدّعیانِ محبّت است و از این رو ، در متون اسلامی ، دشمنی برای خدا در کنار دوستی برای خدا مورد توجّه و تأکید است.

.

1- .غرر الحکم: ج 4 ص 96 ح 5430 .

ص: 64

الفصل الثالث : برکات الإخاء الدینی3 / 1إخلاصُ المَحَبَّهِالإمام علیّ علیه السلام :عَلَی التَّواخی فِی اللّهِ تَخلُصُ المَحَبَّهُ . (1)عنه علیه السلام :مَن کانَت صُحبَتُهُ فِی اللّهِ کانَت صُحبَتُهُ کَریمَهً ، ومَوَدَّتُهُ مُستَقیمَهً . (2)عنه علیه السلام فی الدّیوانِ المَنسوبِ إلَیهِ : وکُلُّ مَوَدَّهٍ للّهِِ تَصفوولا یَصفو مَعَ الفِسقِ الإِخاءُ (3)3 / 2کَمالُ الإِیمانِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :ثَلاثٌ مَن کُنَّ فیهِ وَجَدَ طَعمَ الإِیمانِ : مَن کانَ یُحِبُّ المَرءَ لا یُحِبُّهُ إلّا للّهِِ ، ومَن کانَ اللّهُ ورَسولُ هُ أحَبَّ إلَیهِ مِمّا سِواهُما ، ومَن کانَ أن یُلقی فِی النّارِ أحَبَّ

إلَیهِ مِن أن یَرجِعَ فِی الکُفرِ بَعدَ أن أنقَذَهُ اللّهُ مِنهُ . (4) .

1- .غرر الحکم : ج 1 ص 312 ح 6191 وفی طبعه بیروت : ج 2 ص 28 ح 20 وطبعه طهران : ص 488 ح 20 «علی قدر» بدل «علی» ، عیون الحکم والمواعظ : ص 327 ح 5629 .
2- .غرر الحکم : ج 5 ص 412 ح 8977 ، عیون الحکم والمواعظ : ،ص 428 ح 7264 .
3- .الدیوان المنسوب إلی الإمام علیّ علیه السلام : ص 34 ح 3.
4- .صحیح مسلم : ج 1 ص 66 ح 68 ، صحیح البخاری : ج 1 ص 14 ح 16 ، سنن الترمذی : ج 5 ص 15 ح 2624 کلاهما نحوه وکلّها عن أنس ؛ مشکاه الأنوار : ص 220 ح 611 .

ص: 65



فصل سوم : برکات برادریِ دینی

3 / 1 دوستی خالصانه

3 / 2 کمال ایمان

فصل سوم : برکات برادریِ دینی3 / 1دوستی خالصانهامام علی علیه السلام :در برادری برای خداست که دوستی ، خالص می شود.امام علی علیه السلام :کسی که رفاقتش برای خدا باشد ، رفاقت او کریمانه و دوستی اش بی غَل و غش است.امام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان :هر دوستی ای که برای خدا باشد ، خالص خواهد بود

و با وجود فسق ، برادری خالص نمی شود .3 / 2کمال ایمانپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سه چیز است که هر کس آنها را داشته باشد ، طعم ایمان را می چشد : کسی که شخصی را فقط به خاطر خدا دوست بدارد ؛ کسی که خدا و پیامبر او را از هر چیز دیگری بیشتر دوست بدارد ؛ و کسی که اگر در آتش افکنده شود ، نزد او محبوب تر از آن باشد که پس از آن که خداوند عز و جل او را از کفر نجات داده ، دوباره به کفر باز گردد.

.


ص: 66

عنه صلی الله علیه و آله :مَن سَرَّهُ أن یَجِدَ طَعمَ الإِیمانِ فَلیُحِبَّ المَرءَ لا یُحِبُّهُ إلّا لِلّهِ عز و جل . (1)عنه صلی الله علیه و آله :لا یَحِقُّ العَبدُ حَقَّ صَریحِ الإِیمانِ حَتّی یُحِبَّ لِلّهِ تَعالی ویُبغِضَ لِلّهِ ، فَإِذا أحَبَّ لِلّهِ تَبارَکَ وتَعالی وأبغَضَ لِلّهِ تَبارَکَ وتَعالی فَقَدِ استَحَقَّ الوَلاءَ مِنَ اللّهِ . وإنَّ أولِیائی (2) مِن عِبادی وأحِبّائی مِن خَلقِی الَّذینَ یُذکَرونَ بِذِکری واُذکَرُ بِذِکرِهِم . (3)الإمام العسکریّ عن آبائِهِ علیهم السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لِبَعضِ أصحابِهِ ذاتَ یَومٍ : یا عَبدَ اللّهِ ، أحبِب فِی اللّهِ ، وأبغِض فِی اللّهِ ، ووالِ فِی اللّهِ ، وعادِ فِی اللّهِ ؛ فَإِنَّهُ لا تُنالُ وِلایَهُ اللّهِ إلّا بِذلِکَ ، ولا یَجِدُ الرَّجُلُ طَعمَ الإِیمانِ وإن کَثُرَت صَلاتُهُ وصِیامُهُ حَتّی یَکونَ کَذلِکَ . وقَد صارَت مُؤاخاهُ النّاسِ یَومَکُم هذا أکثَرُها فِی الدُّنیا ؛ عَلَیها یَتَوادّونَ ، وعَلَیها یَتَباغَضونَ ، وذلِکَ لا یُغنی عَنهُم مِنَ اللّهِ شَیئا .

فَقالَ الرَّجُلُ : یا رَسولَ اللّهِ ، فَکَیفَ لی أن أعلَمَ أنّی قَد والَیتُ وعادَیتُ فِی اللّهِ ؟ ومَن وَلِیُّ اللّهِ عز و جل حَتّی اُوالِیَهُ ، ومَن عَدُوُّهُ حَتّی اُعادِیَهُ ؟

فَأَشارَ لَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إلی عَلِیٍّ علیه السلام ، فَقالَ : أتَری هذا ؟

قالَ : بَلی .

قالَ : وَلِیُّ هذا وَلِیُّ اللّهِ ؛ فَوالِهِ ، وعَدُوُّ هذا عَدُوُّ اللّهِ ؛ فَعادِهِ ، ووالِ وَلِیَّ هذا ولَو أنَّهُ قاتِلُ أبیکَ ووَلَدِکَ ، وعادِ عَدُوَّ هذا ولَو أنَّهُ أبوکَ ووَلَدُکَ . (4) .

1- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 157 ح 7972 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 44 ح 3 ، شُعب الإیمان : ج 6 ص 491 ح 9018 وفیهما «حلاوه» بدل «طعم» وص 492 ح 9020 وفیه «حقیقه» بدل «طعم» وکلّها عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج 9 ص 10 ح 24679 .
2- .حکایه عن قول اللّه تبارک وتعالی .
3- .مسند ابن حنبل : ج 5 ص 293 ح 15549 ، الأولیاء : ص 41 ح 19 کلاهما عن عمرو بن الجموح ،کنز العمّال : ج 1 ص 42 ح 100 وراجع : المعجم الأوسط : ج 1 ص 203 ح 651 .
4- .معانی الأخبار : ص 399 ح 58 ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 291 ح 41 ، علل الشرائع : ص 140 ح 1 ، صفات الشیعه : ص 125 ح 65 کلّها عن محمّد بن زیاد ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 99 ولیس فیه ذیله من «فقال الرجل » ، بحار الأنوار : ج 27 ص 54 ح 8 وراجع: حلیه الأولیاء : ج 1 ص 312 الرقم 44 .

ص: 67

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس دوست دارد طعم ایمان را بچشد ، باید برادرش را دوست بدارد و این دوست داشتنش جز برای خداوند عز و جل نباشد.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بنده ، استحقاق ایمان ناب را ندارد ، مگر آن که به خاطر خدای متعال ، دوست بدارد و به خاطر خدا دشمن بدارد . پس هر گاه برای خداوند تبارک و تعالی دوست بدارد و برای خداوند تبارک و تعالی دشمن بدارد ، مستحقّ ولای (دوستی) خداوند است [که فرموده است] : «همانا اولیای من از میان بندگانم و دوستان من از میان خَلقم ، کسانی هستند که من به یاد آنان هستم و آنان به یاد من اند» .امام عسکری از پدران بزرگوارش علیهم السلام :روزی پیامبر خدا به یکی از یارانش فرمود : «ای بنده خدا! برای خدا دوست بدار و برای خدا نفرت بدار ، و برای خدا ، دوستی بورز و برای خدا ، دشمنی نما ؛ زیرا ولایت (دوستی و سرپرستی) خداوند ، جز با اینها به دست نمی آید و آدمی ، مزه ایمان را نمی چشد ، هر چند نماز و روزه اش بسیار باشد ، مگر آن که چنین باشد . این روزها برادری (دوستی) مردم با یکدیگر ، عمدتا به خاطر دنیا شده است . به خاطر دنیا با یکدیگر دوستی می ورزند و به خاطر دنیا با هم دشمنی می کنند و این ، در نزد خداوند ، ارزشی ندارد» .

مرد گفت : ای پیامبر خدا! چگونه بدانم که من برای خدا ، دوستی و یا دشمنی می ورزم؟ و چه کسی دوست خداست تا دوستش بدارم و چه کسی دشمن خداست تا دشمنش بدارم؟

پیامبر خدا به علی علیه السلام اشاره کرد و فرمود : «این را می بینی؟» .

مرد گفت : آری.

فرمود : «دوست این ، دوست خداست . پس دوستش بدار و دشمن این ، دشمن خداست . پس دشمنش بدار . دوست این را دوست بدار ، حتّی اگر قاتل پدر و فرزندت باشد و دشمن این را دشمن بدار ، حتّی اگر پدر یا فرزندت باشد» . .


ص: 68

الإمام الصادق علیه السلام :مَن أحَبَّ لِلّهِ وأبغَضَ لِلّهِ وأعطی لِلّهِ فَهُوَ مِمَّن کَمُلَ إیمانُهُ . (1)3 / 3قَبُولُ الأَعمالِومن کتاب له علیه السلام أجاب به أبا موسی الأشعریّرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی حِسابِ اللّهِ یَومَ القِیامَهِ :یُؤتی بِعَبدٍ مُحسِنٍ فی نَفسِهِ لایَری أنَّ لَهُ ذَنبا ، فَیَقولُ لَه : هَل کُنتَ تُوالی أولِیائی ؟

قالَ : کُنتُ مِنَ النّاسِ سِلما .

قالَ : فَهَل کُنتَ تُعادی أعدائی ؟

قالَ : یا رَبِّ ، لَم یَکُن بَینی و بَینَ أحَدٍ شَیءٌ .

فَیَقولُ اللّهُ عز و جل : لا یَنالُ رَحمَتی مَن لا یُوالی أولِیائی و یُعادی أعدائی . (2)ومن وصیه له علیه السلام

لعبد اللّه بن العباس لالإمام الباقر علیه السلام :لَو صُمتُ النَّهارَ لا اُفطِرُ ، و صَلَّیتُ اللَّیلَ لا أفتُرُ ، و أنفَقتُ مالی فی سَبیلِ اللّهِ عِلقا عِلقا (3) ، ثُمَّ لَم تَکُن فی قَلبی مَحَبَّهٌ لِأَولِیائِهِ و لا بِغضَهٌ لِأَعدائِهِ ما نَفَعَنی

ذلِکَ شَیئا . (4) .

1- .الکافی : ج 2 ص 124 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 410 ح 934 بزیاده «ومنع للّه » بعد «وأعطی للّه » وکلاهما عن أبی عبیده الحذّاء ، غرر الحکم : ج 5 ص 426 ح 9031 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 463 ح 8416 کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 69 ص 238 ح 10 .
2- .المعجم الکبیر : ج 22 ص 59 ح 140 ، حلیه الأولیاء : ج 5 ص 186 الرقم 324 ، نوادر الاُصول : ج 2 ص 328 نحوه وکلّها عن واثله بن الأسقع ، کنز العمّال : ج 4 ص 256 ح 10417 .
3- .العِلق : المال الکریم (لسان العرب : ج 10 ص 268 «علق») .
4- .تاریخ الیعقوبی : ج 2 ص 321 .

ص: 69



3 / 3 قبولیِ اعمال

ومن وصیه له علیه السلام لعبد اللّه بن العباس عندامام صادق علیه السلام :هر کس برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد و برای خدا دِهِش کند ، او از کسانی است که ایمانش کامل است.3 / 3قبولیِ اعمالومن کتاب له علیه السلام إلی معاویهپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در باره حسابرسی خداوند در روز قیامت :بنده ای را که به نظر خودش نیکوکار است و فکر نمی کند گناهی داشته باشد ، می آورند و به او می فرماید : «آیا [در دنیا] دوستان مرا دوست می داشتی؟» .

می گوید : من با مردم در آشتی بودم.

می فرماید : «آیا دشمنان مرا دشمن می داشتی؟» .

می گوید : پروردگارا! من با هیچ کس ، مشکلی (کینه ای) نداشتم.

پس خداوند عز و جل می فرماید : «کسی که دوستان مرا دوست نداشته باشد و با دشمنان من دشمنی نورزد ، به رحمت من دست نمی یابد» .ومن کتاب له علیه السلام إلی عبد اللّه بن العباس رامام باقر علیه السلام :اگر همه روز را روزه بگیرم و افطار نکنم و همه شب را خستگی ناپذیر نماز بخوانم و اموالم را انبانْ انبان در راه خدا انفاق کنم ، امّا در دلم مهر اولیای او و کین دشمنانش نباشد ، آن همه برایم سودی ندارد.

.


ص: 70

3 / 4تباعد الشَّیطانِومن کتاب له علیه السلام کتبه إلی الحارث الهمدانیالإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام :إنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قالَ لِأَصحابِهِ : ألا اُخبِرُکُم بِشَیءٍ إن أنتُم فَعَلتُموهُ تَباعَدَ الشَّیطانُ مِنکُم کَما تَباعَدَ المَشرِقُ مِنَ المَغرِبِ ؟

قالوا : بَلی .

قالَ : الصَّومُ یُسَوِّدُ وَجهَهُ ، وَالصَّدَقَهُ تَکسِرُ ظَهرَهُ ، وَالحُبُّ فِی اللّهِ وَالمُوازَرَهُ عَلَی العَمَلِ الصّالِحِ یَقطَعُ دابِرَهُ ، وَالاِستِغفارُ یَقطَعُ وَتینَهُ (1) . (2)ومن کتاب له علیه السلام کتبه إلی سلمان الفارسی رحالإمام الباقر علیه السلام :علَیکُم بِالحُبِّ فِی اللّهِ وَالتَّوَدُّدِ وَالمُؤازَرَهِ عَلَی العَمَلِ الصّالِحِ ؛ فَإِنَّهُ یَقطَعُ دابِرَهُما یَعنِی السُّلطانَ وَالشَّیطانَ . (3)3 / 5بَقاءُ المَحَبَّهِ إلی یَومِ القِیامَهِالکتاب«الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ» . (4)

.

1- .الوَتین : عِرق فی القلب إذا انقطع مات صاحبه (النهایه : ج 5 ص 150 «وتن») .
2- .الکافی : ج4 ص62 ح2، تهذیب الأحکام : ج4 ص191 ح542 کلاهما عن إسماعیل بن أبی زیاد ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج2 ص75 ح1774 من دون إسناد إلی الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، الجعفریّات : ص 58 عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، النوادر للراوندی : ص 135 ح 175 عن الإمام الکاظم عن آبائه عن الإمام علیّ علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 63 ص 264 ح 146 .
3- .تحف العقول : ص 298 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 178 ح 53 .
4- .الزخرف : 67 .

ص: 71



3 / 4 دور شدن شیطان

3 / 5 پایندگی دوستی تا روز قیامت

3 / 4دور شدن شیطانومن کتاب له علیه السلام إلی أهل مصر مع مالک الأشتامام صادق از پدران بزرگوارش علیهم السلام :پیامبر صلی الله علیه و آله به یارانش فرمود : «آیا شما را از چیزی آگاه گردانم که اگر انجامش دهید ، شیطان از شما دور می شود ، آن سان که مشرق از مغرب ، دور است؟» .

گفتند : بفرمایید!

فرمود : «روزه گرفتن ، شیطان را روسیاه می کند ؛ صدقه دادن ، کمرش را می شکند ؛ دوست داشتن به خاطر خدا و همیاری در کار نیک ، ریشه اش را قطع می نماید ؛ و استغفار ، شریان قلب او را پاره می کند» .ومن کتاب له علیه السلام إلی کمیل بن زیاد النخعیامام باقر علیه السلام :بر شما باد دوست داشتن برای خدا ، و دوستی و همیاری در کار نیک ؛ زیرا اینها ، ریشه آن دو یعنی سلطان و شیطان را قطع می کنند .3 / 5پایندگی دوستی تا روز قیامتقرآن«در آن روز (قیامت) ، دوستان ، دشمن یکدیگرند ، مگر پرهیزگاران» .

.


ص: 72

الحدیثومن کتاب له علیه السلام إلی معاویهرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إذا کانَ یَومُ القِیامَهِ انقَطَعَتِ الأَرحامُ ، وقَلَّتِ الأَنسابُ ، وذَهَبَتِ الاُخُوَّهُ إلَا الاُخُوَّهَ فِی اللّهِ ؛ وذلِکَ قَولُهُ : «الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ » . (1)ومن کتاب له علیه السلام

إلی طلحه والزبیر مع عمالإمام علیّ علیه السلام :النّاسُ إخوانٌ ؛ فَمَن کانَت اُخُوّتُه فی غَیرِ ذاتِ اللّهِ فَهِیَ عَداوَهٌ ، وذلِکَ قَولُهُ عز و جل : «الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ » . (2)ومن هذا العهد وهو آخره:رسول اللّه صلی الله علیه و آله :جَعَلَ اللّهُ خُلَّتَنا ووُدَّنا خُلَّهَ المُتَّقینَ ووُدَّ المُخلِصینَ . (3)الإمام علیّ علیه السلام :جَعَلَ اللّهُ عز و جل مَوَدَّتَنا فِی الدِّینِ ، وحَلّانا وإیّاکُم حِلیَهَ المُتَّقینَ ، وأبقی لَکُم طاعَتَکُم حَتّی یَجعَلَنا وإیّاکُم بِها إخوانا عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلینَ . (4)تفسیر القمّی عن الحارث عن الإمام علیّ علیه السلام :قالَ فی خَلیلَینِ مُؤمِنَینِ وخَلیلَینِ کافِرَینِ ... :

فَأَمَّا الخَلیلانِ المُؤمِنانِ فَتَخالّا حَیاتَهُما فی طاعَهِ اللّهِ ، وتَباذَلا عَلَیها ، وتَوادّا عَلَیها ، فَماتَ أحَدُهُما قَبلَ صاحِبِهِ ، فَأَراهُ اللّهُ مَنزِلَهُ فِی الجَنَّهِ یَشفَعُ لِصاحِبِهِ ، فَقالَ : یا رَبِّ ، خَلیلی فُلانٌ کانَ یَأمُرُنی بِطاعَتِکَ ویُعینُنی عَلَیها ، ویَنهانی عَن مَعصِیَتِکَ ، فَثَبِّتهُ عَلی ما ثَبَّتَّنی عَلَیهِ مِنَ الهُدی حَتّی تُرِیَهُ ما أرَیتَنی . فَیَستَجیبُ اللّهُ لَهُ ، حَتّی یَلتَقِیا عِندَ اللّهِ عز و جل ، فَیَقولُ کُلُّ واحِدٍ مِنهُما لِصاحِبِهِ : جَزاکَ اللّهُ مِن خَلیلٍ خَیرا ! کُنتَ تَأمُرُنی بِطاعَهِ اللّهِ ، وتَنهانی عَن مَعصِیَهِ اللّهِ .

وأمَّا الکافِرانِ فَتَخالّا بِمَعصِیَهِ اللّهِ ، وتَباذَلا عَلَیها ، وتَوادّا عَلَیها ، فَماتَ أحَدُهُما قَبلَ صاحِبِهِ ، فَأَراهُ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالی مَنزِلَهُ فِی النّارِ ، فَقالَ : یا رَبِّ فُلانٌ خَلیلی کانَ یَأمُرُنی بِمَعصِیَتِکَ ، ویَنهانی عَن طاعَتِکَ ، فَثَبِّتهُ عَلی ما ثَبَّتَّنی عَلَیهِ مِنَ المَعاصی حَتّی تُرِیَهُ ما أرَیتَنی مِنَ العَذابِ . فَیَلتَقِیانِ عِندَ اللّهِ یَومَ القِیامَهِ ، یَقولُ کُلُّ واحِدٍ مِنهُما لِصاحِبِهِ : جَزاکَ اللّهُ مِن خَلیلٍ شَرّا ! کُنتَ تَأمُرُنی بِمَعصِیَهِ اللّهِ ، وتَنهانی عَن طاعَهِ اللّهِ . قالَ : ثُمَّ قَرَأَ علیه السلام : «الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ » . (5) .

1- .الدرّ المنثور : ج 7 ص 388 نقلاً عن ابن مردویه عن سعد بن معاذ .
2- .کنز الفوائد : ج 1 ص 93 ، کشف الغمّه : ج 3 ص 139 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 165 ح 29 .
3- .الغارات : ج 1 ص 250 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 550 .
4- .الأمالی للمفید : ص 269 ، الأمالی للطوسی : ص 31 ح 31 وفیه «وخلّتنا وإیّاکم خلّه المتّقین» بدل «وحلّانا وإیّاکم حلیه المتّقین» وکلاهما عن أبی إسحاق الهمدانی ، بحار الأنوار : ج 77 ص 391 ح 11 .
5- .تفسیر القمّی : ج 2 ص 287 ، بحار الأنوار : ج 7 ص 173 ح 4 ؛ شُعب الإیمان : ج 7 ص 56 ح 9443 ،تفسیر ابن کثیر : ج 7 ص 224 ، کنز العمّال : ج 2 ص 499 ح 4595 .

ص: 73

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :چون روز قیامت شود ، پیوندهای خویشی بُریده می شود و نسبت ها کاستی می گیرد و برادری از میان می رود ، مگر برادری ای که به خاطر خدا باشد ، و این سخن خداوند است ، آن جا که می فرماید : «در آن روز ، دوستان ، دشمن یکدیگرند ، مگر پرهیزگاران» .امام علی علیه السلام :مردمان با هم برادرند . پس هر که برادری اش برای غیر خدا باشد ، آن برادری ، دشمنی است . خداوند عز و جل می فرماید : «در آن روز ، دوستان ، دشمن یکدیگرند ، مگر پرهیزگاران» .پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، دوستی و محبّت ما را دوستی پرهیزگاران و محبّت مخلصان قرار دهد!امام علی علیه السلام :خداوند عز و جل ، دوستی ما را بر اساس دین قرار دهد و جامه پرهیزگاران ، بر ما و شما بپوشانَد و شما را بر طاعتش پایدار بدارد تا آن که ما و شما را در بهشت ، برادرانی قرار دهد که بر تخت هایی رو در روی هم نشسته اند!تفسیر القمّی به نقل از حارث :علی علیه السلام ، در باره دو دوست مؤمن و دو دوست کافر ... فرمود : «امّا دو دوست مؤمن ، در طول زندگی شان ، بر پایه طاعت خدا با یکدیگر دوستی ورزیدند و بر آن پایه ، به یکدیگر بخشش کردند و بر آن پایه ، یکدیگر را دوست می داشتند . پس ، یکی از آن دو پیش از دوستش در گذشت. خداوند ، منزلت او را در بهشت ، نشانش داد که برای دوستش شفاعت می کند و می گوید : پروردگارا! دوستم فلانی ، مرا به طاعت تو فرمان می داد و بر آن ، کمکم می کرد و از نافرمانی ات بازم می داشت . پس ، او را در راه راست ، پا بر جا بدار ، همچنان که مرا پا بر جا داشتی، تا آن که به او نیز بنمایانی آنچه را که به من نمایاندی .

خداوند ، دعای او را مستجاب می کند تا آن که نزد خداوند عز و جل ، یکدیگر را ملاقات می کنند و هر یک از آن دو ، به دیگری می گوید : خداوند ، تو دوست را پاداش نیک دهد که مرا به طاعت خدا ، فرمان می دادی و از معصیت خدا ، نهی می کردی!

و امّا آن دو کافر ، بر پایه معصیت خدا با یکدیگر دوستی ورزیدند و بر آن اساس ، به یکدیگر بخشش کردند و بر آن پایه، یکدیگر را دوست می داشتند . پس ، یکی از آن دو پیش از دوستش در گذشت و خداوند تبارک و تعالی جایگاه او را در آتش نشانش داد . گفت : پروردگارا! دوستم فلانی ، مرا به معصیت تو می خوانْد و از اطاعت تو باز می داشت . پس ، او را بر معاصی پا بر جا بدار ، چنان که مرا پا بر جا داشتی ، تا عذابی را که به من نشان دادی ، به او نیز نشان بدهی .

پس در روز قیامت ، آن دو یکدیگر را دیدار می کنند و هر یک به دیگری می گوید : خدا ، تو دوست بد را کیفر دهد که مرا به معصیت خدا می خواندی و از طاعت او نهی ام می کردی!» .

سپس امام علیه السلام ، این آیه را خواند : «در آن روز ، دوستان ، دشمن یکدیگرند ، مگر پرهیزگاران» . .


ص: 74

حلیه الأولیاء عن أنس :سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ لِعَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام : یا عَلِیُّ ، اِستَکثِر مِنَ المَعارِفِ مِنَ المُؤمِنینَ ؛ فَکَم مِن مَعرِفَهٍ فِی الدُّنیا بَرَکَهٌ فِی الآخِرَهِ .

فَمَضی عَلِیٌّ علیه السلام ، فَأَقامَ حینا لا یَلقی أحَدا إلَا اتَّخَذَهُ لِلآخِرَهِ ، ثُمَّ جاءَ مِن بَعدُ فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : ما فَعَلتَ فیما أمَرتُکَ ؟

فَقالَ : قَد فَعَلتُ یا رَسولَ اللّهِ .

فَقالَ لَهُ صلی الله علیه و آله : اِذهَب فَابلُ (1) أخبارَهُم . فَأَتی عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وهُوَ مُنَکِّسٌ رَأسَهُ ، فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وهُوَ یَتَبَسَّمُ : ما أحسَبُ یا عَلِیُّ ثَبَتَ مَعَکَ إلّا أبناءُ الآخِرَهِ ؟

فَقالَ لَهُ عَلِیٌّ علیه السلام : لا ، وَالَّذی بَعَثَکَ بِالحَقِّ .

فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : «الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ » ، یا عَلِیُّ ، أقبِل عَلی شَأنِکَ ، وَاملِک لِسانَکَ ، وَاعقِل مَن تُعاشِرُهُ مِن أهلِ زَمانِکَ ؛ تَکُن سالِما غانِما . (2) .

1- .بَلَوْتُه : جَرّبته واختبرته (الصحاح : ج 6 ص 2285 «بلا») .
2- .حلیه الأولیاء : ج 4 ص 22 الرقم 255 ، البدایه والنهایه : ج 9 ص 243 .

ص: 75

حلیه الأولیاء به نقل از انس :از پیامبر خدا شنیدم که به علی بن ابی طالب علیه السلام می فرماید : «ای علی! بر شمارِ آشنایان مؤمنت بیفزای ؛ زیرا بسا آشنایی در دنیا که در آخرت ، برکت است» .

علی علیه السلام رفت . مدّتی گذشت و در این مدّت ، با هیچ کس برخورد نمی کرد ، مگر این که او را برای آخرت به دوستی بر می گزید . سپس آمد . پیامبر خدا به او فرمود : «با دستوری که به تو دادم ، چه کردی؟» .

علی علیه السلام گفت : انجامش دادم ، ای پیامبر خدا!

پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود : «برو و آنها را بیازمای» .

علی علیه السلام [رفت و] سپس در حالی که سرش را به زیر افکنده بود ، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد . پیامبر صلی الله علیه و آله ، لبخندزنان به او فرمود : «ای علی! گمان نمی کنم جز آخرت گرایان ، کسی با تو مانده باشد!» .

علی علیه السلام گفت : سوگند به آن که تو را به حق بر انگیخت ، همین طور است .

پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود : « «در آن روز ، دوستان ، دشمن یکدیگرند ، مگر پرهیزگاران» . ای علی! در کار خود باش و زبانت را در اختیار گیر و در باره هم روزگارانت که با آنان معاشرت می کنی ، بیندیش تا به سلامت مانی و سود ببری» . .


ص: 76

3 / 6شَفاعَهُ رسول اللّه صلی الله علیه وآلهرسول اللّه صلی الله علیه و آله :أنَا شَفیعٌ لِکُلِّ رَجُلَینِ اتَّخَیا فِی اللّهِ مِن مَبعَثی إلی یَومِ القِیامَهِ . (1)ومن کتاب له علیه السلام إلی محمد بن أبی بکر

لمدرر الأحادیث النبویّه :بَلَغَنا عَن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله أنَّهُ کانَ یَقولُ : أنَا شَفیعٌ لِکُلِّ أخَوَینِ تَحابّا فِی اللّهِ مِن مَبعَثی إلی یَومِ القِیامَهِ . (2)3 / 7کثره الشفعاءالکتاب«وَ مَآ أَضَلَّنَآ إِلَّا الْمُجْرِمُونَ فَمَا لَنَا مِن شَافِعِینَ * وَ لَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ » . (3)

الحدیثومن کتاب له علیه السلام إلی بعض عمالهرسول اللّه صلی الله علیه و آله :اِستَکثِروا مِنَ الإِخوانِ ؛ فَإِنَّ لِکُلِّ مُؤمِنٍ شَفاعَهً یَومَ القِیامَهِ . (4)ومن کتاب له علیه السلام إلی بعض عمالهعنه صلی الله علیه و آله لِأَنَسِ بنِ مالِکٍ :یا أنَسُ ، أکثِر مِنَ الأَصدِقاءِ ؛ فَإِنَّهُم شُفَعاءُ بَعضُهُم فی بَعضٍ . (5)ومن کتاب له علیه السلام إلی عمر بن أبی سلمه المخزعنه صلی الله علیه و آله :أکثِروا مِنَ المَعارِفِ مِنَ المُؤمِنینَ ؛ فَإِنَّ لِکُلِّ مُؤمِنٍ شَفاعَهً عِندَ اللّهِ یَومَ القِیامَهِ . (6) .

1- .حلیه الأولیاء : ج 1 ص 368 الرقم 73 عن سلمان .
2- .درر الأحادیث النبویّه : ص 30 ؛ الفردوس : ج 1 ص 49 ح 127 عن سلمان ، کنز العمّال : ج 9 ص 4 ح 24644.
3- .الشعراء : 99 101 .
4- .الجامع الصغیر : ج 1 ص 152 ح 1001 ، کنزالعمّال : ج 9 ص 4 ح 24642 کلاهما نقلاً عن ابن النجّار فی تاریخه عن أنس ؛ مصادقه الإخوان : ص 150 ح 1 عن الإمام الصادق علیه السلام ولیس فیه «یوم القیامه» .
5- .الفردوس : ج 5 ص 365 ح 8450 عن أنس ، کنز العمّال : ج 9 ص 172 ح 25561 .
6- .الفردوس : ج 1 ص 81 ح 251 عن أنس ، کنز العمّال : ج 9 ص 4 ح 24643 .

ص: 77



3 / 6 شفاعت پیامبر خداصلی الله علیه وآله

3 / 7 فراوانیِ شفاعت کنندگان

3 / 6شفاعت پیامبر خدا صلی الله علیه و آلهومن کتاب له علیه السلام

إلی عثمان بن حنیف الأنپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از زمانِ برانگیخته شدنم تا روز قیامت ، هر آن دو مردی که به خاطر خدا با یکدیگر برادری ورزند ، من شفیع آنها خواهم بود.دُرَر الأحادیث النبویّه :از پیامبر خدا به ما رسیده است که می فرمود : «از زمانِ برانگیخته شدنم تا روز قیامت ، هر آن دو برادری که به خاطر خدا با یکدیگر دوستی ورزند ، من شفیع آنها خواهم بود».3 / 7فراوانیِ شفاعت کنندگانقرآن«و جز تباهکاران، ما را گم راه نکردند. پس ، ما را نه شفاعت کنندگانی است ، نه دوستی نزدیک» .

حدیثومن وصیه له علیه السلام للحسن والحسین علیهماالسلاپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بر شمارِ برادران [و دوستان ایمانی خود] بیفزایید ؛ زیرا در روز قیامت ، هر مؤمنی شفاعت می کند.ومن کتاب له علیه السلام إلی معاویهپیامبر خدا صلی الله علیه و آله خطاب به انس بن مالک :ای انس! بر شمارِ دوستان ، بیفزای ؛ زیرا دوستان در حقّ یکدیگر ، شفاعت می کنند.ومن کتاب له علیه السلام إِلی معاویه أیضاًپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بر شمارِ آشنایان مؤمن [خود] بیفزایید ؛ زیرا در روز قیامت ، هر مؤمنی در نزد خداوند ، شفاعت می کند.

.


ص: 78

ومن کتاب له علیه السلام إِلی أمرائه علی الجیوشالإمام علیّ علیه السلام :عَلَیکُم بِالإِخوانِ ؛ فَإِنَّهُم عُدَّهٌ لِلدُّنیا ، وعُدَّهٌ لِلآخِرَهِ . ألا تَسمَعُ إلی قَولِ أهلِ النّارِ : «فَمَا لَنَا مِن شَافِعِینَ * وَ لَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ » . (1)ومن کتاب له علیه السلام إلی عماله علی الخراجالإمام الصادق علیه السلام :أکثِروا مِنَ الأَصدِقاءِ فِی الدُّنیا ؛ فَإِنَّهُم یَنفَعونَ فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ ؛ أمَّا الدُّنیا فَحَوائِجُ یَقومونَ بِها ، وأمَّا الآخِرَهُ فَإِنَّ أهلَ جَهَنَّمَ قالوا : «فَمَا لَنَا مِن شَافِعِینَ * وَ لَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ » . (2)ومن کتاب له علیه السلام إلی أمراء البلاد فی معنیعنه علیه السلام :لَقَد عَظُمَت مَنزِلَهُ الصَّدیقِ ، حَتّی إنَّ أهلَ النّارِ لَیَستَغیثونَ بِهِ ویَدعونَهُ فِی النّارِ قَبلَ القَریبِ وَالحَمیمِ ؛ قالَ اللّهُ عز و جل مُخبِرا عَنهُم : «فَمَا لَنَا مِن شَافِعِینَ * وَ لَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ » . (3)3 / 8أمنُ یَومِ القِیامَهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :المُتَحابّونَ فِی اللّهِ فی ظِلِّ عَرشِ اللّهِ یَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّهُ ، یَفزَعُ النّاسُ ولا یَفزَعونَ ، ویَخافُ النّاسُ ولا یَخافونَ . (4)عنه صلی الله علیه و آله :سَبعَهٌ یُظِلُّهُمُ اللّهُ فی ظِلِّهِ یَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّهُ : ... ورَجُلانِ تَحابّا فِی اللّهِ ؛ اِجتَمَعا عَلَیهِ ، وتَفَرَّقا عَلَیهِ . (5) .

1- .مشکاه الأنوار : ص 329 ح 1045 ، مستدرک الوسائل : ج 8 ص 323 ح 9559 نقلاً عن القطب الراوندی فی لبّ اللباب ؛ تفسیر القرطبی : ج 13 ص 116 ، إحیاء العلوم : ج 2 ص 233 .
2- .مصادقه الإخوان : ص 149 ح 1 عن جعفر بن إبراهیم ، وسائل الشیعه : ج 8 ص 407 ح 15529 .
3- .الأمالی للطوسی : ص 517 ح 1133 و ص 609 ح 1259 کلاهما عن الحسن بن صالح بن حیّ ،بحار الأنوار : ج 74 ص 176 ح 11 .
4- .المعجم الکبیر : ج 20 ص 81 ح 154 عن معاذ بن جبل ، کنز العمّال : ج 9 ص 12 ح 24691 وراجع : المعجم الکبیر : ج 20 ص 78 ح 144 153 .
5- .صحیح البخاری : ج 1 ص 234 ح 629 ، صحیح مسلم : ج 2 ص 715 ح 91 ، سنن الترمذی : ج 4 ص 598 ح 2391 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 440 ح 9671 کلّها عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج 15 ص 907 ح 43567 ؛ عوالی اللآلی : ج 1 ص 367 ح 67 .

ص: 79



3 / 8 ایمنی در روز قیامت

امام علی علیه السلام :برادر [و دوست ایمانی] به دست آورید ؛ زیرا برادران در دنیا و آخرت ، ساز و برگ اند. آیا این سخن دوزخیان را نشنیده ای که : «ما را نه شفاعت کنندگانی است ، نه دوستی نزدیک» ؟امام صادق علیه السلام :در دنیا ، بر شمارِ دوستان [خود] بیفزایید ؛ چرا که دوستان در دنیا و آخرت ، سودمندند . در دنیا ، به رفع نیازهای انسان ، کمک می کنند و در آخرت [نیز سودمندند] ، به دلیل آن که دوزخیان می گویند : «ما را نه شفاعت کنندگانی است ، نه دوستی نزدیک» .امام صادق علیه السلام :منزلت دوست ، بزرگ است ، چندان که دوزخیان ، پیش از آن که نزدیکان و خویشاوندان را به یاری طلبند و صدا بزنند ، دوست را به یاری می طلبند و صدایش می زنند . خداوند عز و جل از زبان آنها می گوید : «ما را نه شفاعت کنندگانی است ، نه دوستی نزدیک» .3 / 8ایمنی در روز قیامتپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آنان که به خاطر خدا با هم دوستی می ورزند ، در آن روز که سایه ای جز سایه خدا نیست ، در سایه عرش خداوند هستند . مردم ، وحشت زده می شوند ؛ امّا آنان ، وحشتی نمی کنند . مردم در ترس و هراس آن به سر می برند ؛ امّا آنان ، ترس و هراسی ندارند.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هفت گروه اند که خداوند ، در آن روز که سایه ای جز سایه او نیست ، آنان را در سایه خود قرار می دهد : ... و دو مردی که به خاطر خدا با هم دوستی می ورزند ، به خاطر او با هم گِرد می آیند و به خاطر او پراکنده می شوند.

.


ص: 80

عنه صلی الله علیه و آله :المُتَحابّونَ فِی اللّهِ تَبارَکَ وتَعالَی فی ظِلِّ العَرشِ یَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّهُ ، یَغبِطُهُم بِمَکانِهِمُ النَّبِیّونَ وَالشُّهَداءُ . (1)عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ یَقولُ یَومَ القِیامَهِ : أینَ المُتَحابّونَ بِجَلالی ؟ الیَومَ اُظِلُّهُم فی ظِلّی یَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلّی . (2)وقال علیه السلام :عنه صلی الله علیه و آله :ما تَحابَّ رَجُلانِ فِی اللّهِ إلّا وَضَعَ اللّهُ لَهُما کُرسِیّا فَاُجلِسا عَلَیهِ ، حَتّی یَفرُغَ اللّهُ عز و جلمِنَ الحِسابِ . (3)عنه صلی الله علیه و آله وسَأَلَهُ رَجُلٌ مِنَ الأَعرابِ عَن ناسٍ لَیسوا بِأَنبِیاءَ ولا شُهَداءَ یَغبِطُهُمُ الأَنبِیاءُ وَالشُّهَداءُ عَلی مَجالِسِهِم وقُربِهِم مِنَ اللّهِ :هُم ناسٌ مِن أفناءِ (4) النّاسِ ونَوازِعِ (5) القَبائِلِ ، لَم تَصِل بَینَهُم أرحامٌ مُتَقارِبَهٌ ، تَحابّوا فِی اللّهِ وتَصافَوا ، یَضَعُ اللّهُ لَهُم یَومَ القِیامَهِ مَنابِرَ مِن نورٍ فَیُجلِسُهُم عَلَیها ، فَیَجعَلُ وُجوهَهُم نورا ، وثِیابَهُم نورا ، یَفزَعُ النّاسُ یَومَ القِیامَهِ ولا یَفزَعونَ ، وهُم أولِیاءُ اللّهِ الَّذینَ لا خَوفٌ عَلَیهِم ولا هُم یَحزَنونَ . (6) .

1- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 421 ح 22846 وص 246 ح 22125 نحوه ولیس فیه ذیله ، المعجم الکبیر : ج 20 ص 88 ح 168 ، الإخوان : ص 92 ح 7 کلاهما نحوه وکلّها عن معاذ بن جبل ، کنز العمّال : ج 9 ص 12 ح 24693 .
2- .صحیح مسلم : ج 4 ص 1988 ح 37 ، الموطّأ : ج 2 ص 952 ح 13 وفیه «لجلالی» بدل «بجلالی» ، سنن الدارمی : ج 2 ص 768 ح 2655 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 303 ح 8840 ، تاریخ بغداد : ج 5 ص 71 الرقم 2450 کلّها عن أبی هریره ولیس فیه «یوم القیامه» ، کنز العمّال : ج 9 ص 12 ح 24692 .
3- .المعجم الکبیر : ج 20 ص 36 ح 52 عن أبی عبیده بن الجرّاح ، کنز العمّال : ج 9 ص 5 ح 24649 .
4- .یُقال : هو من أفناءِ الناس : إذا لم یُعلم مِمّن هو (الصحاح : ج 6 ص 2457 «فنی») .
5- .النزیع : الغریب ؛ وهو الذی نَزَعَ عن أهله وعشیرته ، أی بَعُد وغاب. وقیل : نُزّاع القبائل : غُرباؤهم الذین یجاورون قبائل لیسوا منهم (تاج العروس : ج 11 ص 473 «نزع») .
6- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 450 ح 22969 عن أبی مالک ، صحیح ابن حبّان : ج 2 ص 332 ح 573 عن أبی هریره ، المستدرک علی الصحیحین : ج 4 ص 188 ح 7318 عن ابن عمر وکلاهما نحوه ،کنزالعمّال : ج 9 ص 18 ح 24714 نقلاً عن ابن جریر عن أبی مالک الأشعری نحوه .

ص: 81

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آنان که به خاطر خداوند تبارک و تعالی با هم دوستی می ورزند ، در آن روز که سایه ای جز سایه عرش خدا نیست ، در سایه عرش او هستند . پیامبران و شهیدان ، به جایگاه آنان ، غبطه می خورند.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در روز قیامت ، خداوند می فرماید : «کجایند آنان که به خاطر جلال و عظمت من [و نه اغراض دنیوی] با یکدیگر دوستی می ورزیدند؟ امروز که سایه ای جز سایه من نیست ، آنان را در سایه خویش در می آورم» .پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ دو انسانی برای خدا با یکدیگر دوستی نمی ورزند ، مگر آن که خداوند ، اورنگی برای آن دو می نَهَد وآن دو را روی آن می نشانند تا آن که خداوند عز و جل از حسابرسی [دیگر بندگان] فارغ شود.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در پاسخ یک عرب بادیه نشین که پرسید : آنان ، کدام مردم اند که از پیامبران و شهیدان نیستند ؛ امّا پیامبران و شهیدان ، بر جایگاه آنان و مقام قربشان به خداوند ، غبطه می خورند؟ :آنان ، جماعتی از مردمان بی نام و نشان و دورافتاده از قوم و قبیله اند که میانشان را پیوندهای خویشاوندی به هم گره نمی زند ؛ بلکه به خاطر خدا با هم دوستی و صمیمت می ورزند . در روز قیامت ، خداوند ، برای آنها منبرهایی از نور می گذارد و آنها را بر آن منبرها می نشاند و چهره هایشان را نورانی می گردانَد و جامه هایشان را از نور ، قرار می دهد . در روز قیامت ، مردم ، در وحشت به سر می برند ؛ امّا آنان را وحشتی نیست . اینان ، همان اولیای خدا هستند که نه ترسی دارند و نه اندوهی به آنان می رسد. (1) .

1- .اشاره است به آیه 62 از سوره یونس .

ص: 82

3 / 9حُرمَهُ النّارِالإمام الباقر علیه السلام :لَمّا کَلَّمَ اللّهُ موسَی بنَ عِمرانَ علیه السلام قالَ موسی : ... إلهی ، فَما جَزاءُ مَن أحَبَّ أهلَ طاعَتِکَ لِحُبِّکَ ؟ قالَ : یا موسی ، اُحَرِّمُهُ عَلی ناری . (1)3 / 10دُخولُ الجَنَّهِ بِغَیرِ حِسابٍالأمالی للطوسی عن أبی حمزه الثمالیّ عن الإمام الباقر عن آبائه علیهم السلام عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إذا کانَ یَومُ القِیامَهِ جَمَعَ اللّهُ الخَلائِقَ فی صَعیدٍ واحِدٍ . . . ثُمَّ یُنادی مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ عز و جلیُسمِعُ آخِرَهُم کَما یُسمِعُ أوَّلَهُم ، فَیَقولُ : أینَ جیرانُ اللّهِ جَلَّ جَلالُهُ فی دارِهِ ؟ فَیَقومُ عُنُقٌ (2) مِنَ النّاسِ ، فَتَستَقبِلُهُم زُمرَهٌ مِنَ المَلائِکَه ، فَیَقولونَ لَهُم : ماذا کانَ عَمَلُکُم فی دارِ الدُّنیا فَصِرتُم بِهِ الیَومَ جیرانَ اللّهِ تَعالی فی دارِهِ ؟ فَیَقولونَ : کُنّا نَتَحابُّ فِی اللّهِ عز و جل ، ونَتَباذَلُ فِی اللّهِ ، ونَتَوازَرُ فِی اللّهِ .

فَیُنادی مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ : صَدَقَ عِبادی ، خَلّوا سَبیلَهُم لِیَنطَلِقوا إلی جِوارِ اللّهِ فِی الجَنَّهِ بِغَیرِ حِسابٍ . قالَ : فَیَنطَلِقونَ إلَی الجَنَّهِ بِغَیرِ حِسابٍ .

ثُمَّ قالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : فَهؤُلاءِ جیرانُ اللّهِ فِی دارِهِ ، یَخافُ النّاسُ ولا یَخافونَ ، ویُحاسَبُ النّاسُ ولا یُحاسَبونَ . (3) .

1- .فضائل الأشهر الثلاثه : ص 89 ح 68 عن زیاد بن المنذر ، بحار الأنوار : ج 69 ص 413 .
2- .العُنُقُ : الجماعهٌ الکثیره من الناس (لسان العرب : ج 10 ص 273 «عنق») .
3- .الأمالی للطوسی : ص 103 ح 158 ، الزهد للحسین بن سعید : ص 170 و 171 ح 253 عن أبی حمزه الثمالی عن الإمام زین العابدین علیه السلام نحوه ؛ بحار الأنوار : ج 7 ص 171 ح 1 ؛ المطالب العالیه : ج 4 ص 394 و 395 ح 4663 عن جدّ عمرو بن شعیب عنه صلی الله علیه و آله ، تنبیه الغافلین : ص 521 و 522 ح 830 عن الإمام زین العابدین علیه السلام وکلاهما نحوه .

ص: 83



3 / 9 حرام شدن آتش

3 / 10 وارد شدن به بهشت ، بدون حسابرسی

3 / 9حرام شدن آتشامام باقر علیه السلام :چون خداوند با موسی بن عمران علیه السلام سخن گفت ، موسی علیه السلام گفت : ... معبودا! پاداش کسی که به خاطر دوست داشتن تو، اهل طاعتت را دوست بدارد ، چیست؟

خداوند فرمود : «ای موسی! او را بر آتشم حرام می گردانم» .3 / 10وارد شدن به بهشت ، بدون حسابرسیالأمالی، طوسی به نقل از ابو حمزه ثُمالی :امام باقر علیه السلام از پدران بزرگوارش نقل کرده که پیامبر خدا فرمود : «چون روز قیامت شود ، خداوند ، آفریدگان را در عرصه ای ، گِرد می آورد ... . آن گاه ، ندا دهنده ای از جانب خداوند عز و جل ، با صدایی که اوّلین و آخرین نفرِ آنها به یکسان می شنوند ، ندا می دهد و می گوید : کجایند همسایگان خانه خداوند عز و جل ؟ .

پس جمع بسیاری از مردم ، بر می خیزند . گروهی از فرشتگان به استقبال آنان می روند و می گویند : شما در سرای دنیا ، چه می کردید که امروز ، همسایگان خدای متعال شده اید؟

آن جماعت می گویند : ما به خاطر خدا با یکدیگر دوستی می کردیم و به خاطر خدا ، به یکدیگر دِهِش می کردیم و به خاطر خدا ، از یکدیگر پشتیبانی می نمودیم ... .

پس منادی ای از جانب خداوند ، ندا سر می دهد : راست می گویند بندگانم . راه را بر آنان بگشایید تا بدون حسابرسی ، به جوار خداوند در بهشت بروند .

پس بدون حساب ، ره سپار بهشت می شوند».

آن گاه ، امام باقر علیه السلام فرمود : «اینان ، همسایگان خانه خدا هستند . [در آن روز ]مردم ، بیمناک اند ؛ ولی اینان ، بیمی ندارند . مردم حسابرسی می شوند ؛ امّا اینان ، حسابرسی نمی شوند» .

.


ص: 84

الإمام زین العابدین علیه السلام :إذا جَمَعَ اللّهُ عز و جل الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ قامَ مُنادٍ فَنادی یُسمِعُ النّاسَ ، فَیَقولُ : أینَ المُتَحابّونَ فِی اللّهِ ؟

فَیَقومُ عُنُقٌ مِنَ النّاسِ ، فَیُقالُ لَهُم : اِذهَبوا إلَی الجَنَّهِ بِغَیرِ حِسابٍ .

فَتَلَقّاهُمُ المَلائِکَهُ فَیَقولونَ : إلی أینَ ؟

فَیَقولونَ : إلَی الجَنَّهِ بِغَیرِ حِسابٍ .

فَیَقولونَ : فَأَیُّ ضَربٍ أنتُم مِنَ النّاسِ ؟

فَیَقولونَ : نَحنُ المُتَحابّونَ فِی اللّهِ .

فَیَقولونَ : وأیُّ شَیءٍ کانَت أعمالُکُم ؟

قالوا : کُنّا نُحِبُّ فِی اللّهِ ، ونُبغِضُ فِی اللّهِ .

فَیَقولونَ : نِعمَ أجرُ العامِلینَ . (1)3 / 11الدَّرَجاتُ فی الجَنَّهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن آخی أخا فِی اللّهِ رَفَعَهُ اللّهُ دَرَجَهً فِی الجَنَّهِ لا یَنالُها بِشَیءٍ مِن عَمَلِهِ . (2)عنه صلی الله علیه و آله :ما أحدَثَ اللّهُ تَعالی إخاءً بَینَ المُؤمِنینَ إلّا أحدَثَ لِکُلِّ واحِدٍ مِنهُما دَرَجَهً . (3) .

1- .الکافی : ج 2 ص 126 ح 8 ، المحاسن : ج 1 ص 412 ح 940 ، مشکاه الأنوار : ص 176 ح 454 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 245 ح 19 .
2- .إحیاء العلوم : ج 2 ص 231 ، المطالب العالیه : ج 3 ص 10 ح 2733 عن أنس نحوه ولیس فیه ذیله .
3- .أعلام الدین : ص 280 عن أنس ، عدّه الداعی : ص 176 عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 74 ص 278 ح 14 .

ص: 85



3 / 11 کسب درجات بهشتی

امام زین العابدین علیه السلام :آن گاه که خداوند عز و جل ، اوّلین و آخرین آفریدگان را گِرد آورَد ، ندا دهنده ای بر می خیزد و صدا می زند ، به طوری که مردم [همگی ]بشنوند ، و می گوید : «کجایند دوستان خدایی؟» .

پس گروه بسیاری از مردم ، بر می خیزند . به ایشان گفته می شود : «بدون محاسبه به بهشت بروید» .

فرشتگان ، جلو آنان را می گیرند و می گویند : کجا؟!

می گویند : بدون محاسبه ، به بهشت [می رویم] .

فرشتگان می گویند : شما کدامین گروه از مردمید؟

می گویند : ما دوستان خدایی هستیم.

فرشتگان می گویند : اعمال شما چه بوده است؟

می گویند : ما برای خدا ، دوست می داشتیم و برای خدا ، دشمنی می ورزیدیم.

پس فرشتگان می گویند : چه خوب است مزد عمل کنندگان!3 / 11کسب درجات بهشتیپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس به خاطر خدا برادری به دست آورد ، خداوند ، او را به درجه ای (مقامی) در بهشت بالا می برد که با هیچ عملش به آن درجه نایل نمی آید.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خدای متعال ، میان دو مؤمن برادری نمی افکنَد ، مگر آن که برای هر یک از آن دو ، درجه ای پدید می آورد.

.


ص: 86

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أحَبَّ أخا لِلّهِ فِی اللّهِ ، قالَ : «إنّی اُحِبُّکَ للّهِِ» فَدَخَلا جَمیعا الجَنَّهَ کانَ الَّذی أحَبَّ فِی اللّهِ أرفَعَ دَرَجَهً ؛ لِحُبِّهِ ، عَلَی الَّذی أحَبَّهُ لَهُ . (1)عنه صلی الله علیه و آله :مَن جَدَّدَ أخا فِی الإِسلامِ بَنَی اللّهُ لَهُ بُرجا فِی الجَنَّهِ مِن جَوهَرَهٍ . (2)عنه صلی الله علیه و آله :ما أحدَثَ رَجُلٌ أخا فِی اللّهِ عز و جل إلّا بَنَی اللّهُ لَهُ بَیتا فِی الجَنَّهِ . (3)عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ المُتَحابّینَ لَتُری غُرَفُهُم فِی الجَنَّهِ کَالکَوکَبِ الطّالِعِ الشَّرقِیِّ أوِ الغَربِیِّ ، فَیُقالُ : مَن هؤُلاءِ ؟

فَیُقالُ : هؤُلاءِ المُتَحابّونَ فِی اللّهِ عز و جل . (4)أعلام الدین :قالَ النَّبیُّ صلی الله علیه و آله : إنّی لَأَعرِفُ أقواما هُم عِندَ اللّهِ تَعالی بِمَنزِلَتی یَومَ القِیامَهِ ما هُم بِأَنبِیاءَ ولا شُهَداءَ ، تَغبِطُهُمُ الأَنبِیاءُ وَالشُّهَداءُ بِمَنزِلَتِهِم . فَقیلَ : مَن هُم یا رَسولَ اللّهِ ؟

فَیَقولُ : ناسٌ تَآخَوا فی روحِ اللّهِ عَلی غَیرِ مالٍ ولا سَبَبٍ قَریبٍ ، وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ إنَّ لِوُجوهِهِم نورا ، وإنَّهُم لَعَلی نورٍ ، لا یَحزَنونَ إذا حَزَنَ النّاسُ ، ولا یَفزَعونَ إذا فَزَعوا . ثُمَّ تَلا قَولَهُ تَعالی : «أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ » (5) . (6) .

1- .الأدب المفرد : ص 166 ح 546 عن عبداللّه بن عمرو ، کنز العمّال : ج 9 ص 18 ح 24716 .
2- .الاختصاص : ص 228 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 260 ح 56 ؛ الإخوان : ص 111 ح 27 عن أنس نحوه .
3- .الإخوان : ص 111 ح 26 ، الفردوس : ج 4 ص 60 ح 6190 نحوه وکلاهما عن أنس ، کنز العمّال : ج 9 ص4 ح 24645 ؛ مشکاه الأنوار : ص 330 ح 1047 وفیه «إلّا أحدث له درجه فی الجنّه» بدل «إلّا بنی اللّه ...».
4- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 174 ح 11829 عن أبی سعید الخدری ، کنزالعمّال : ج 9 ص 16 ح 24706 .
5- .یونس : 62 .
6- .أعلام الدین : ص 280 .

ص: 87

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس برادری را به خاطر خدا و در راه خدا دوست بدارد و بگوید : «من تو را به خاطر خدا دوست دارم» و هر دو به بهشت بروند ، آن که به خاطر خدا دوست داشته ، درجه اش بالاتر از آن یکی است که او را به خاطر خودش دوست می داشته است.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس برادر مسلمان جدیدی به دست آورد ، خداوند برای او در بهشت ، برجی از گوهر می سازد.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ مردی به خاطر خداوند عز و جل برادری به دست نیاورد ، مگر این که خداوند برای او در بهشت ، خانه ای ساخت.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آنان که با یکدیگر دوستی می ورزند ، خانه هایشان در بهشت ، چونان ستاره درخشان شرقی یا غربی دیده می شود . گفته می شود : اینان کیستند؟ جواب می آید : «اینان ، کسانی هستند که از برای خداوند عز و جل با یکدیگر دوستی می ورزیدند» .أعلام الدین :پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «من ، مردمانی را می شناسم که در روز قیامت ، نزد خداوند متعال ، چونان من هستند . اینان ، نه از پیامبران اند و نه از شهیدان ؛ امّا پیامبران و شهیدان به مقام و منزلت آنان ، غبطه می خورند» .

گفته شد : اینان کیستند ، ای پیامبر خدا؟

فرمود : «مردمانی که به خاطر خدا و بی چشمْ داشت مالی و یا پیوند خویشاوندی ، با یکدیگر برادری می کنند . سوگند به آن که جانم در دست اوست ، چهره های اینان را نورانیّتی است ، و وجودشان غرقه در نور است . آن گاه که [در قیامت ]مردمان ، اندوهگین می شوند ، آنان را اندوهی نمی گیرد ، و آن گاه که دیگران به وحشت می افتند ، ایشان را وحشتی نمی رسد» .

سپس این سخن خداوند متعال را تلاوت کرد : «هان! اولیای خدا را نه بیمی است و نه اندوهگین می شوند» . .


ص: 88

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :قالَ اللّهُ عز و جل : المُتَحابّونَ فی جَلالی لَهُم مَنابِرُ مِن نورٍ ، یَغبِطُهُمُ النَّبِیّونَ وَالشُّهَداءُ . (1)عنه صلی الله علیه و آله :المُتَحابّونَ فِی اللّهِ یَومَ القِیامَهِ عَلی أرضٍ زَبَرجَدَهٍ خَضراءَ فی ظِلِّ عَرشِهِ عَن یَمینِهِ وکِلتا یَدَیهِ یَمینٌ وُجوهُهُم أشَدُّ بَیاضا وأضوَأُ مِنَ الشَّمسِ الطّالِعَهِ ، یَغبِطُهُم بِمَنزِلَتِهِم کُلُّ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ وکُلُّ نَبِیٍّ مُرسَلٍ .

یَقولُ النّاسُ : مَن هؤُلاءِ ؟

فَیُقالُ : هؤُلاءِ المُتَحابّونَ فِی اللّهِ . (2)عنه صلی الله علیه و آله :المُتَحابّونَ فِی اللّهِ عز و جل عَلی أعمِدَهٍ مِن یاقوتٍ أحمَرَ فِی الجَنَّهِ ، یُشرِفونَ عَلی أهلِ الجَنَّهِ ، فَإِذَا اطَّلَعَ أحَدُهُم مَلَأَ حُسنُهُ بُیوتَ أهلِ الجَنَّهِ ، فَیَقولُ أهلُ الجَنَّهِ : اُخرُجوا نَنظُرِ المُتَحابّینَ فِی اللّهِ عز و جل .

قالَ : فَیَخرُجونَ ویَنظُرونَ إلَیهِم ، أحَدُهُم وَجهُهُ مِثلُ القَمَرِ فی لَیلَهِ البَدرِ ، عَلی جِباهِهِم : هؤُلاءِ المُتَحابّونَ فِی اللّهِ عز و جل . (3)الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ المُتَحابّینَ فِی اللّهِ یَومَ القِیامَهِ عَلی مَنابِرَ مِن نورٍ ، قَد أضاءَ نورُ وُجوهِهِم ونورُ أجسادِهِم ونورُ مَنابِرِهِم کُلَّ شَیءٍ حتّی یُعرَفوا بِهِ ، فَیُقالُ : هؤُلاءِ

المُتَحابّونَ فِی اللّهِ . (4) .

1- .سنن الترمذی : ج 4 ص 598 ح 2390 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 251 ح 22141 کلاهما عن معاذ بن جبل ، کنز العمّال : ج 9 ص 8 ح 24669 .
2- .الکافی : ج 2 ص 126 ح 7 ، المحاسن : ج 1 ص 412 ح 941 کلاهما عن أبیالجارود عن الإمام الباقر علیه السلام ، مشکاه الأنوار : ص 218 ح 598 وفیهما بزیاده «من الثلج» بعد «بیاضا» ، بحارالأنوار : ج 7 ص 195 ح 64 .
3- .الأمالی للمفید : ص 75 ح 11 عن ابن مسعود ، بحار الأنوار : ج 74 ص 399 ح 37 ؛ المطالب العالیه : ج 3 ص 10 ح 2734 عن ابن مسعود نحوه وفیه «أهل الدنیا» بدل «أهل الجنّه» وراجع: مسند زید : ص 421 .
4- .الکافی : ج 2 ص 125 ح 4 ، المحاسن : ج 1 ص 413 ح 943 ولیس فیه «نور وجوههم» وکلاهما عن أبی بصیر ، ثواب الأعمال : ص 182 عن الحسن بن علیّ بن فضّال عن أبی الحسن علیه السلام ، الاُصول الستّه عشر : ص 223 ح 235 عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 7 ص 195 ح 63 .

ص: 89

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عز و جل فرمود : «آنان که به خاطر عظمت و شکوه من با یکدیگر دوستی می ورزند ، برایشان منبرهایی از نور است که پیامبران و شهیدان ، بر آنان غبطه می خورند» .پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دوستان خدایی در روز قیامت ، بر زمینی زِبَرجدین و سبزرنگ در سایه عرش او و در دست راستش هستند و هر دو دست خداوند ، راست است . (1) چهره هایشان سپیدتر و درخشان تر از خورشید تابان است . تمام فرشتگان مقرّب و همه پیامبران مُرسَل به حال آنان غبطه می خورند» .

مردم می پرسند : اینان کیستند؟

گفته می شود : «اینان ، دوستان خدایی اند» .پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آنان که برای خدای عز و جل با یکدیگر دوستی می ورزند ، در بهشت ، بر فراز ستون هایی از یاقوت سرخ اند و بر بهشتیان ، مُشرِف اند . پس هر گاه یکی از آنان سَرَک بکشد ، حُسن او خانه های بهشتیان را پُر می کند و اهل بهشت می گویند : «برویم دوستان خدایی را تماشا کنیم» .

پس ، [از خانه هایشان] بیرون می روند و آنان را نظاره می کنند ، در حالی که هر یک از آنان ، چهره هایشان مانند ماه شب چهارده ، می درخشد و بر پیشانی هایشان نوشته شده است : «اینان ، دوستان خدایی اند» .امام صادق علیه السلام :دوستان خدایی ، در روز قیامت ، بر فراز منبرهایی از نورند ، در حالی که نور چهره هایشان و نور بدن هایشان و نور منبرهایشان ، همه جا را روشن کرده است ، به طوری که با آن شناخته می شوند و گفته می شود : «اینان ، دوستان خدایی اند» . .

1- .نسبت دادن به «یمین» (دست راست)» که نشان از یُمن دارد، اشاره است به قدرت و یُمن عطای خدای متعال . «کلتا یدیه یمین؛ هر دو دست خداوند، راست است» نیز پندار انحصار قدرت و یُمنِ عطا به برخی جهات و اسماء و صفات حق را نفی می کند و آن را به ذات بی مثال خدای تبارک و تعالی اسناد می دهد.

ص: 90

الإمام الرضا علیه السلام :مَنِ استَفادَ أخا فِی اللّهِ عز و جل استَفادَ بَیتا فِی الجَنَّهِ . (1)3 / 12السَّبقَهُ إلَی الجَنَّهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :أوَّلُ مَن یَرِدُ الحَوضَ یَومَ القِیامَهِ المُتَحابّونَ فِی اللّهِ عز و جل . (2) .

1- .ثواب الأعمال : ص 182 ح 1 ، مصادقه الإخوان : ص 150 ح 2 کلاهما عن محمّد بن زید ، الأمالی للمفید : ص 316 ح 8 ، الأمالی للطوسی : ص 84 ح 124 کلاهما عن داود بن سلیمان الغازی ، بحار الأنوار : ج 74 ص 276 ح 4 ؛ تاریخ بغداد : ج 3 ص 55 الرقم 997 عن محمّد بن زید عن الإمام الجواد علیه السلام .
2- .الفردوس : ج 1 ص 27 ح 40 عن أبی الدرداء ، کنزالعمّال : ج 9 ص 18 ح 24715 .

ص: 91



3 / 12 تقدّم در ورود به بهشت

امام رضا علیه السلام :هر کس به خاطر خداوند عز و جل برادری به دست آورَد ، خانه ای در بهشت به دست آورده است.3 / 12تقدّم در ورود به بهشتپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :نخستین کسانی که در روز قیامت ، بر حوض وارد می شوند ، آنان اند که به خاطر خداوند عز و جل با یکدیگر دوستی می کنند.

.


ص: 92

الفصل الرابع : حقوق الإخاء4 / 1حُرمَهُ النَّفسِ وَالمالِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :ألا إنَّ المُسلِمَ أخُو المُسلِمِ ، فَلَیسَ یَحِلُّ لِمُسلِمٍ مِن أخیهِ شَیءٌ إلّا ما أحَلَّ مِن نَفسِهِ . (1)عنه صلی الله علیه و آله :ألا أیُّهَا النّاسُ ، إنَّ المُسلِمَ أخُو المُسلِمِ حَقّا ، لا یَحِلُّ لِامرِیً مُسلِمٍ دَمَ امرِیً مُسلِمٍ ومالَهُ إلّا ما أعطاهُ بِطیبَهِ نَفسٍ مِنهُ . (2)4 / 2رَدُّ التَّحِیَّهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ المُسلِمَ أخُو المُسلِمِ ، إذا لَقِیَهُ رَدَّ عَلَیهِ مِنَ السَّلامِ بِمِثلِ ما حَیّاهُ بِهِ أو أحسَنَ مِن ذلِکَ . (3) .

1- .سنن الترمذی : ج 5 ص 273 ح 3087 ، الدرّ المنثور : ج 2 ص 523 نقلاً عن النسائی ، کنز العمّال : ج 5 ص 116 ح 12303 نقلاً عن ابن ماجه وکلّها عن عمرو بن الأحوص .
2- .تفسیر القمّی : ج 1 ص 172 ، عوالی اللآلی : ج 3 ص 184 ح 9 وص 424 ح 16 کلاهما نحوه ؛ سنن الدارقطنی : ج 3 ص 25 ح 87 عن ابن عبّاس نحوه وراجع: السنن الکبری : ج 8 ص 316 ح 16756 .
3- .شُعب الإیمان : ج 6 ص 116 ح 7654 عن الحارث بن شریح ، تاریخ المدینه : ج 2 ص 596 عن أبی معاویه یزید بن عبدالملک نحوه ، کنز العمّال : ج 1 ص 151 ح 754 .

ص: 93



فصل چهارم : حقوق برادری

4 / 1 حرمت داشتن جان و مال

4 / 2 جواب سلام دادن

فصل چهارم : حقوق برادری4 / 1حرمت داشتن جان و مالپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بدانید که مسلمان ، برادر مسلمان است . پس بر هیچ مسلمانی چیزی از برادرش روا نیست ، مگر آنچه خود او روا سازد.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هان ، ای مردم! مسلمان ، حقیقتا برادر مسلمان است . خون و مال هیچ فرد مسلمانی بر هیچ فرد مسلمانی روا نیست ، مگر آنچه او خود با رضایت خاطر ، عطا کند.4 / 2جواب سلام دادنپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مسلمان ، برادر مسلمان است . هر گاه به او بر خورَد ، پاسخ سلامش را

به همان گونه که به او سلام کرده و یا به گونه ای بهتر ، می دهد.

.


ص: 94

4 / 3النَّصیحَهرسول اللّه صلی الله علیه و آله :المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ ، لا یَدَعُ نَصیحَتَهُ عَلی کُلِّ حالٍ . (1)الإمام علیّ علیه السلام :أخوکَ فِی اللّهِ مَن هَداکَ إلی رَشادٍ ، ونَهاکَ عَن فَسادٍ ، وأعانَکَ إلی (2) إصلاحِ مَعادٍ . (3)4 / 4النُّصرَهرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن نَصَرَ أخاهُ المُسلِمَ وهُوَ یَستَطیعُ ذلِکَ نَصَرَهُ اللّهُ فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ . (4)الإمام الصادق علیه السلام :ما مِن مُؤمِنٍ یَخذُلُ أخاهُ وهُوَ یَقدِرُ عَلی نُصرَتِهِ إلّا خَذَلَهُ اللّهُ فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ . (5) .

1- .الجامع الصغیر : ج 2 ص 662 ح 9156 ، کنزالعمّال : ج 1 ص 142 ح 687 کلاهما نقلاً عن ابن النجّار عن جابر .
2- .کذا فی الطبعه المعتمده ، وفی طبعه بیروت : «علی» .
3- .غرر الحکم : ج 2 ص 80 ح 1918 .
4- .حلیه الأولیاء : ج 3 ص 25 الرقم 206 عن عمران بن حصین .
5- .ثواب الأعمال : ص 177 ح 1 ، الأمالی للصدوق : ص 574 ح 785 ، المحاسن : ج 1 ص 183 ح 296 کلّها عن إبراهیم بن عمر الیمانی ، مشکاه الأنوار : ص 186 ح 487 عن إبراهیم الثمالی ، المؤمن : ص 67 ح 178 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 17 ح 1 .

ص: 95



4 / 3 خیرخواهی

4 / 4 یاری دادن

4 / 3خیرخواهیوَعَزَّی قوماً عن میت مات لهم فقال علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن ، برادر مؤمن است . هیچ گاه از خیرخواهی برای او فروگذار نمی کند .امام علی علیه السلام :برادرِ خداییِ تو، کسی است که به راه درست ، هدایتت کند ، از تباهی بازَت دارد و در جهت آباد کردن معاد ، کمکت نماید.4 / 4یاری دادنپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس بتواند برادر مسلمانش را یاری برساند و این کار را بکند ، خداوند ، در دنیا و آخرت ، او را یاری می رساند.امام صادق علیه السلام :هیچ مؤمنی نیست که برادرش را بی یاور بگذارد ، در حالی که می تواند او را یاری رساند ، مگر آن که خداوند ، در دنیا و آخرت ، او را بی یاور می گذارد.

.


ص: 96

صحیح مسلم عن جابر :اِقتَتَلَ غُلامانِ ؛ غُلامٌ مِنَ المُهاجِرینَ وغُلامٌ مِنَ الأَنصارِ ، فَنادَی المُهاجِرُ أوِ المُهاجِرونَ : یا لَلمُهاجِرینَ . ونادَی الأَنصارِیُّ : یا لَلأَنصارِ . فَخَرَجَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ : ما هذا ، دَعوی أهلِ الجاهِلِیَّه ؟! قالوا : لا یا رَسولَ اللّه ، إلّا أنَّ غُلامَینِ اقتَتَلا ، فَکَسَعَ أحَدُهُمَا الآخَرَ . (1)

قالَ : فَلا بَأسَ . وَلیَنصُرِ الرَّجُلُ أخاهُ ظالِما أو مَظلوما ، إن کانَ ظالِما فَلیَنهَهُ ؛ فَإِنَّهُ لَهُ نَصرٌ ، وإن کانَ مَظلوما فَلیَنصُرهُ . (2)4 / 5الإِعانَهرسول اللّه صلی الله علیه و آله :اللّهُ فی عَونِ العَبدِ ما کانَ العَبدُ فی عَونِ أخیهِ . (3)عنه صلی الله علیه و آله :لا یَزالُ اللّهُ تَعالی فی عَونِ العَبدِ ما کانَ العَبدُ فی عَونِ أخیهِ ، وَاللّهُ یُحِبُّ إغاثَهَ اللَّهفانِ . (4)الإمام علیّ علیه السلام :إذا نَبَتَ (5) الوُدُّ وَجَبَ التَّرافُدُ (6) وَالتَّعاضُدُ . (7) .

1- .الکَسعُ : أن تضرب دُبر الإنسان بیدک أو بصدر قَدَمک ، یقال : اتّبع فلانٌ أدبارهم یکسفهم بالسیف ؛ أی یطردهم (الصحاح : ج 3 ص 1276 «کسع»).
2- .صحیح مسلم : ج 4 ص 1998 ح 62 ، سنن الدارمی : ج 2 ص 767 ح 2651 وفیه ذیله من «لینصر الرجل» .
3- .صحیح مسلم : ج 4 ص 2074 ح 38 ، سنن أبی داود : ج 4 ص 287 ح 4946 ، سنن الترمذی : ج 5 ص 195 ح 2945 کلّها عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج 15 ص 849 ح 43375 ؛ الکافی : ج 2 ص 200 ح 5 عن ذریح المحاربی عن الإمام الصادق علیه السلام وفیه «المؤمن» بدل «العبد» فی کلا الموضعین ، عوالی اللآلی : ج 1 ص 107 ح 1 عن أبی هریره .
4- .حلیه الأولیاء : ج 3 ص 42 الرقم 208 عن أبی هریره .
5- .فی عیون الحکم والمواعظ : «إذا ثَبَتَ» .
6- .التَّرافُد : التَّعاوُن (الصحاح : ج 2 ص 475 «رفد») .
7- .غرر الحکم : ج 4 ص 173 ح 4132 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 137 ح 3112 .

ص: 97



4 / 5 کمک کردن

صحیح مسلم به نقل از جابر :دو جوان به جان هم افتادند : جوانی از مهاجران و دیگری از انصار . پس آن جوان مهاجر یا مهاجران داد زدند : فریاد ، ای مهاجران! و جوان انصاری داد زد : فریاد ، ای انصار!

پیامبر خدا ، بیرون آمد و فرمود : «چه خبر است؟ [این] فریادخواهی اهل جاهلیت است؟!».

گفتند : خیر ، ای پیامبر خدا! دو جوان به جان هم افتاده اند و همدیگر را زیر مُشت و لگد گرفته اند.

فرمود : «پس ، مهم نیست . انسان باید برادرش را یاری برساند ، ظالم باشد یا مظلوم . اگر ظالم باشد ، باید او را از ظلمش نهی کند که این ، در واقع ، یاری رساندن به اوست ، و اگر مظلوم باشد ، باید یاری اش کند» .4 / 5کمک کردنپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مادام که بنده ، به برادرش کمک کند ، خداوند ، به آن بنده کمک می رساند.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :تا زمانی که بنده ، کمک کارِ برادرش باشد ، خدای متعال نیز همواره کمک کار اوست ، و خداوند ، دستگیری از غم زدگان را دوست می دارد.امام علی علیه السلام :هر گاه [بذر] دوستی برویَد ، همکاری و پشتیبانی واجب می آید.

.


ص: 98

الإمام الباقر علیه السلام :مَن بَخِلَ بِمَعونَهِ أخیهِ المُسلِمِ وَالقِیامِ لَهُ فی حاجَتِهِ إلّا (1) ابتُلِیَ بِمَعونَهِ مَن یَأثَمُ عَلَیهِ ولا یُؤجَرُ . (2)عنه علیه السلام :إنَّ نَفَرا مِنَ المُسلِمینَ خَرَجوا إلی سَفَرٍ لَهُم فَضَلُّوا الطَّریقَ ، فَأَصابَهُم عَطَشٌ شَدیدٌ ، فَتَکَفَّنوا ولَزِموا اُصولَ الشَّجَرِ ، فَجاءَهُم شَیخٌ و عَلَیهِ ثِیابٌ بیضٌ ، فَقالَ : قوموا فَلا بَأسَ عَلَیکُم فَهذَا الماءُ . فَقاموا و شَرِبوا وَ ارتَوَوا ، فَقالوا : مَن أنتَ یَرحَمُکَ اللّهُ ؟

فَقالَ : أ نَا مِنَ الجِنِّ الَّذینَ بایَعوا رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، إنّی سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ : «المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ ، عَینُهُ و دَلیلُهُ» ، فَلَم تَکونوا تُضَیَّعوا بِحَضرَتی . (3)4 / 6قَضاءُ الحاجَهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :المُؤمِنونَ إخوَهٌ ، یَقضی بَعضُهُم حَوائِجَ بَعضٍ ، فَبِقَضاءِ بَعضِهِم حَوائِجَ بَعضٍ یَقضِی اللّهُ حَوائِجَهُم یَومَ القِیامَهِ . (4) .

1- .«إلّا ابتُلیَ» کذا فی أکثر النسخ ، فکلمه «إلّا» إمّا زائده ، أو المستثنی منه مقدّر ؛ أی ما فعل ذلک إلّا ابتُلی ... وفی بعض النسخ «ابتلی» بدون کلمه «إلّا» موافقا لما فی المحاسن وثواب الأعمال ، وهو أظهر (مرآه العقول : ج 11 ص 49).
2- .الکافی : ج 2 ص 366 ح 1 عن حسین بن أمین ، ثواب الأعمال : ص 298 ح 2 عن الحسین بن أبان ،المحاسن : ج 1 ص 184 ح 299 عن الحسین بن أنس ، بحار الأنوار : ج 75 ص 175 ح 9 وراجع: الکافی : ج 2 ص 366 ح 3 .
3- .الکافی : ج 2 ص 167 ح 10 عن فضیل بن یسار ، المؤمن : ص 43 ح 100 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 272 ح 13 .
4- .الأمالی للمفید : ص 150 ح 8 عن الحسین بن زید عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، مصادقه الإخوان : ص 160 ح 5 عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام وفیه «أقضی» بدل «یقضی اللّه » ولیس فیه «فبقضاء بعضهم حوائج بعض» ، بحار الأنوار : ج 74 ص 311 ح 64 .

ص: 99



4 / 6 برآوردن نیاز

امام باقر علیه السلام :هر کس از کمک کردن به برادر مسلمانش و پرداختن به رفع نیاز او دریغ ورزد ، به کمک رساندن به کسی گرفتار می آید که در آن کمک ، گناهکار می شود و مزدی هم نمی برَد.امام باقر علیه السلام :گروهی از مسلمانان ، ره سپار سفری شدند و راه را گم کردند . سخت تشنه شدند ، به طوری که کفن پوشیدند [یا جامه های خود را چون کفن ، دور خود پیچیدند و آماده مُردن شدند] و به ریشه های درخت چسبیدند [تا از این طریق ، اندکی رفع عطش کنند] . در این هنگام ، پیری سفیدپوش ، نزد آنان آمد و گفت : برخیزید! نگران نباشید . این ، آب .

آنها برخاستند و نوشیدند و سیراب شدند . سپس گفتند : خدایت رحمت کند! تو کیستی؟

گفت : من از جنّیانی هستم که با پیامبر خدا ، بیعت کردند . من از پیامبر خدا شنیدم که می فرمود : «مؤمن ، برادر مؤمن ، چشم او و راه نمای اوست» . پس با وجود من ، شما نمی باید از بین بروید.4 / 6برآوردن نیازپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمنان ، برادرند ، نیازهای یکدیگر را برآورده می سازند و با بر آوردن نیازهای یکدیگر است که خداوند ، در روز قیامت ، نیازهای آنان را برآورده می کند .

.


ص: 100

عنه صلی الله علیه و آله :مَن کانَ فی حاجَهِ أخیهِ کان اللّهَ فی حاجَتِهِ . (1)الکافی عن أبی بصیر :سَمِعتُ أبا عَبدِاللّهِ علیه السلام یَقولُ : أیُّما رَجُلٍ مِن أصحابِنَا استَعانَ بِهِ رَجُلٌ مِن إخوانِهِ فی حاجَهٍ فَلَم یُبالِغ فیها بِکُلِّ جَهدٍ فَقَد خانَ اللّهَ ورَسولَهُ وَالمُؤمِنینَ .

قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّهِ علیه السلام : ما تَعنی بِقَولِکَ : وَالمُؤمِنینَ ؟

قالَ : مِن لَدُن أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام إلی آخِرِهِم . (2)الکافی عن صفوان الجمّال :کُنتُ جالِسا مَعَ أبی عَبدِاللّهِ علیه السلام إذ دَخَلَ عَلَیهِ رَجُلٌ مِن أهلِ مَکَّهَ یُقالُ لَهُ «مَیمونٌ» ، فَشَکا إلَیهِ تَعَذُّرَ الکِراءِ عَلَیهِ ، فَقالَ لی : قُم فَأَعِن أخاکَ . فَقُمتُ مَعَهُ ، فَیَسَّرَ اللّهُ کِراهُ ، فَرَجَعتُ إلی مَجلِسی .

فَقالَ أبو عَبدِاللّهِ علیه السلام : ما صَنَعتَ فی حاجَهِ أخیکَ ؟

فَقُلتُ : قَضاهَا اللّهُ بِأبی أنتَ واُمّی !

فَقالَ : أما إنَّکَ أن تُعینَ أخاکَ المُسلِمَ أحَبُّ إلَیَّ مِن طَوافِ اُسبوعٍ بِالبَیتِ مُبتَدِئا (3) . (4) .

1- .صحیح البخاری : ج 2 ص 863 ح 2310 عن عبد اللّه بن عمر ، صحیح مسلم : ج 4 ص 1996 ح 58 ، سنن أبی داود : ج 4 ص 273 ح 4893 وفیه «فإنّ اللّه » بدل «کان اللّه » وکلاهما عن سالم عن أبیه ، کنز العمّال : ج 6 ص 444 ح 16463 ؛ الأمالی للطوسی : ص 97 ح 147 عن محمّد بن یحیی المدنی عن الإمام الصادق علیه السلام بزیاده «المؤمن المسلم» بعد «أخیه» و«ما کان فی حاجه أخیه» فی آخره ، الرساله السعدیه : ص 163 عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 74 ص 286 ح 11 .
2- .الکافی : ج 2 ص 362 ح 3 ، ثواب الأعمال : ص 297 ح 2 ، المحاسن : ج 1 ص 183 ح 295 ، بحار الأنوار : ج75 ص 175 ح 7 .
3- .قوله علیه السلام : «مبتدئا» إمّا حال ... عن فاعل الطواف ، أو هو علی بناء اسم المفعول حالاً عن الطواف ،وعلی التقدیرین لإخراج طواف الفریضه (مرآه العقول : ج 9 ص 115) .
4- .الکافی : ج 2 ص 198 ح 9 ، مصادقه الإخوان : ص 176 ح 10 ، المؤمن : ص 52 ح 132 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 335 ح 113 .

ص: 101

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس در پیِ برآوردن نیاز برادر مسلمانش باشد ، خداوند ، در پی برآوردن حاجت اوست.الکافی به نقل از ابو بصیر :از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرماید : «هر مردی از یاران ما که مردی از برادرانش در کاری از او کمک بخواهد و او با تمام توانش در انجام دادن آن کار ، نکوشد ، به خدا و پیامبر او و مؤمنان ، خیانت کرده است» .

به امام صادق علیه السلام گفتم : مقصودتان از «مؤمنان» چیست؟

فرمود : «[همه مؤمنان و شیعیان ،] از زمان امیر مؤمنان علیه السلام تا آخرینشان».الکافی به نقل از صفوان جمّال :خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودم که مردی از اهالی مکّه به نام «میمون»، وارد شد و از نداشتن کرایه به ایشان شکایت کرد .

امام علیه السلام به من فرمود : «برخیز و به برادرت کمک کن» .

من با او رفتم تا آن که خداوند ، کرایه او را فراهم ساخت . سپس به جای خود بر گشتم.

امام صادق علیه السلام فرمود : «با حاجت برادرت چه کردی؟» .

گفتم : پدر و مادرم به فدایت! خداوند ، رفع حاجت کرد.

فرمود : «بدان که کمک کردن تو به برادر مسلمانت ، نزد من محبوب تر از یک هفته (/هفت بار) طواف مستحبّی به گِرد کعبه است . (1) .

1- .در باره کلمه «مبتدئا» که در متن روایت آمده ، دو وجه احتمال داده اند: یا حال از فاعل طواف است و یا بنا بر این که اسم مفعول باشد ، حال از خود طواف است . در هر دو صورت ، برای خارج ساختن طواف حجّ واجب است (مرآه العقول : ج 9 ص 115) .

ص: 102

4 / 7الإِکرامرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن أکرَمَ أخاهُ المُسلِمَ ؛ بِمَجلِسٍ یُکرِمُهُ ، أو بِکَلِمَهٍ یُلطِفُهُ بِها ، أو حاجَهٍ یَکفیهِ إیّاها ، لَم یَزَل فی ظِلٍّ مِنَ المَلائِکَهِ ما کانَ بِتِلکَ المَنزِلَهِ . (1)عنه صلی الله علیه و آله :مَن أکرَمَ أخاهُ المُسلِمَ بِکَلِمَهٍ یُلطِفُهُ بِها وفَرَّجَ عَنهُ کُربَتَهُ ، لَم یَزَل فیظِلِّ اللّهِ المَمدودِ عَلَیهِ الرَّحمَهُ ما کانَ فی ذلِکَ . (2)عنه صلی الله علیه و آله :ما فی اُمَّتی عَبدٌ ألطَفَ أخاهُ فِی اللّهِ بِشَیءٍ مِن لُطفٍ إلّا أخدَمَهُ اللّهُ مِن خَدَمِ الجَنَّهِ . (3)عنه صلی الله علیه و آله :مَن أکرَمَ أخاهُ فَإِنَّما یُکرِمُ اللّهَ ، فَما ظَنُّکُم بِمَن یُکرِمُ اللّهَ بِأَن یَفعَلَ بِهِ ؟! (4)المستدرک علی الصحیحین عن سلمان :دَخَلتُ عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله وهُوَ مُتَّکِئٌ عَلی وِسادَهٍ ، فَأَلقاها إلَیَّ ، ثُمَّ قالَ لی : یا سَلمانُ ، ما مِن مُسلِمٍ یَدخُلُ عَلی أخیهِ المُسلِمِ فَیُلقی لَهُ وِسادَهً إکراما لَهُ إلّا غَفَرَ اللّهُ لَهُ . (5) .

1- .المؤمن : ص 52 ح 128 عن الإمام الباقر علیه السلام .
2- .الکافی : ج 2 ص 206 ح 5 عن عبداللّه بن جعفر عن الإمام الصادق علیه السلام ، علل الشرائع : ص 523 ح 2 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلامعنه صلی الله علیه و آله ، ثواب الأعمال : ص 178 ح 1 عن جعفر بن إبراهیم عن الإمام الصادق علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله وکلاهما نحوه ، النوادر للراوندی : ص 110 ح 96 وفیه «أو مجلس یکرمه به» بدل «وفرّج عنه کربته» ، الجعفریّات : ص 194 کلاهما عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 74 ص 316 ح 73 .
3- .الکافی : ج 2 ص 206 ح 4 ، ثواب الأعمال : ص 182 ح 1 ، مصادقه الإخوان : ص 183 ح 1 کلّها عن زید بن أرقم ، بحار الأنوار : ج 74 ص 298 ح 33 .
4- .ثواب الأعمال : ص 339 عن أبی هریره وعبداللّه بن عبّاس ، عدّه الداعی : ص 176 عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 74 ص 319 ح 83 ؛ کنز العمّال : ج 9 ص 154 ح 25488 نقلاً عن ابن النجّار عن ابن عمر وفیه صدره .
5- .المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 692 ح 6542 ؛ مکارم الأخلاق : ج 1 ص 57 ح 41 ، بحار الأنوار : ج 16 ص 235 ح 35